از امین تارخ تا امیر آقایی؛ ماندگارترین پزشکان سینمای ایران
سرنا_ تصویر پزشکان همیشه در سینمای ایران تصویر جذابی بوده و بازیگران زیادی تجربه ایفای نقش پزشک یا پرستار خصوصا در فیلمهای دفاع مقدس را داشتهاند.
به گزارش سرنا به نقل از خبرآنلاین، کرونا؛ ویروسی که حالا بیش از دو هفته است نام آن را ملموستر از زمانی که در ووهان چین پیدایش شد میشنویم. موجود میکروسکوپی که به سرعت منتقل میشود و به راحتی یک انسان را از پای درمیآورد و کارش را به دکتر و پرستار و بیمارستان میکشاند. انسانهایی که این روزها آنها را با نام رزمندگان خط مقدم جبهه مبارزه با کرونا میشناسیم و قهرمانهایمان شدهاند. قهرمانهایی که شاید بعدها داستانهایی از فداکاریهای هرکدام از آنها به تصویر دربیاید و بر روی پرده سینماها نمایش داده شود. همانطور که پیش از این هم بیشترین سهم از تصویر پزشکان در سینمای ایران به روایتهایی از پزشکان و پرستاران در دوران دفاع مقدس برمیگردد. علاوه بر آن اما همیشه تصویر پزشکان در سینمای ایران تصویرهایی باشکوه و پر از افتخار بوده است و بازیگران مطرحی در تمام سالهای گذشته ایفاگر نقش پزشک در فیلمهای سینمای ایران بودهاند که در این گزارش سعی داریم به برخی از این پزشکان که در یاد مخاطبان سینما ماندگار شدهاند اشاره کنیم. البته این تنها تعدادی از پزشکانی است که روایت آنها بر روی پرده سینمای ایران رفته است و حتما موارد دیگری وجود دارد که در این گزارش به آنها نپرداختیم.
محمود کلاری در «بانو»
کلاری را علاقمندان به سینما به خوبی میشناسند. مدیر فیلمبرداری باسابقه و پیشکسوت سینمای ایران که این روزها یکی از معتبرترین نامها در این زمینه است. کلاری اما چندباری از پشت دوربین به جلوی دوربین آمده و نقشی کوتاه اما مهم ایفا کرده است. آخرین موردی که کلاری را جلوی دوربین دیدیم در فیلم «بمب، یک عاشقانه» ساخته پیمان معادی بود که کلاری نقش کوتاهی ایفا کرد. پیش از آن اما یکی از ماندگارترین نقشهای محمود کلاری ایفای نقش دکتر حسام در فیلم «بانو» به کارگردانی داریوش مهرجویی بود که کلاری با متانت تصویری جذاب از این پزشک ارائه کرد.
امین تارخ در «مادر»
امین تارخ بارها در سریالهای مختلف نقش پزشک را ایفا کرده است. او که در جوانی در نقش پزشک نامدار ایرانی ابوعلی سینا جلوی دوربین رفت بعدها در میانسالی در سریال «اغما» هم نقش یک پزشک جراح را ایفا کرد. نقشی که شاید بیش از دیگر کاراکترهایی که او جان داده در ذهنها مانده باشد. امین تارخ اما در فیلم «مادر» ساخته ماندگار علی حاتمی هم نقش یکی از فرزندان کاراکتر مادر را ایفا میکرد که تحصیلکرده و پزشک بود و تقابل او با کاراکتری که محمدعلی کشاورز نقش آن را ایفا میکرد صحنههای جذابی را رقم میزد.
خسرو شکیبایی در «سرزمین خورشید»
زندهیاد خسرو شکیبایی سالهای سال ستاره سینمای ایران بود و بسیاری از نقشهای مهم را ایفا کرده است. یکی از این نقشها کاراکتر دکتر کسرا در «سرزمین خورشید» ساخته احمدرضا درویش بود. پزشکی که با یک آمبولانس باید چند جنگزده را به خارج از خرمشهر منتقل میکرد و این انتقال که با خطرهای بسیاری همراه بود داستان متفاوتی از یک پزشک متعهد را روی پرده سینماها به نمایش گذاشت.
بیتا فرهی در «کیمیا»
«کیمیا» یک فیلم دفاع مقدسی دیگر است که کاراکتر اصلی آن یک پزشک است. بیتا فرهی در این فیلم ایفاگر نقش یک پزشک جراح زنان است که یک کودک را به دنیا میآورد اما مادر کودک حین زایمان فوت میکند. این پزشک مدتی به دنبال پدر این کودک که به جبهه رفته میگردد اما وقتی از پیدا کردنش ناامید میشود نام کیمیا را بر نوزاد میگذارد و سالها آن را بزرگ میکند تا زمانی که پدر کودک از راه میرسد و ...
عاطفه رضوی در «نجاتیافتگان»
«نجات یافتگان» شاید در زمان خودش به اندازه دیگر فیلمهای دفاع مقدسی یا فیلمهای دیگر کارگردانش مورد توجه قرار نگرفت اما بعدها ترکیب آن با «سفر به چزابه» و پخش آن به صورت سریال از تلویزیون تصویر مددکار فداکار آن را در خاطر سینمادوستان بیش از پیش ماندگار کرد. عاطفه رضوی در «نجات یافتگان» نقش یک مددکار را بازی میکند که با یک مجروح قطع نخاع تنها بازماندگان یک آمبولانس هستند که باید خودشان را به جای امنی برسانند. این مددکار رزمنده مجروح را روی برانکارد میبندد و ساعتها او را به دنبال خود میکشد و در این میان علاوه بر خطراتی که با آن روبهرو میشوند جدالهای کلامی و ایدئولوژیکی که با هم دارند، سکانسهای جذابی را رقم میزند.
لیلا حاتمی در «شیدا»
رزمندهای که از ناحیه چشمانش مجروح شده است روی تخت بیمارستان خوابیده و یک پرستار برای تسکین دردش برای او قرآن میخواند و فرهاد (رزمنده مجروح) با چشمان بسته شیفته پرستاری میشود که هر روز برایش قرآن میخواند. نقش فرهاد را پارسا پیروزفر و نقش شیدا را لیلا حاتمی ایفا کرده و «شیدا» را کمال تبریزی کارگردانی کرده است.
مسعود رایگان در «خیلی دور خیلی نزدیک»
نمیتوان از پزشکان سینمای ایران نوشت و از نقش خاطرهانگیز مسعود رایگان در «خیلی دور، خیلی نزدیک» ننوشت. یک پزشک جراح مغز و اعصاب که آنقدر در کارش غرق است که از پسرش غافل میشود. تا اینکه حقیقتی تلخ را درباره او متوجه میشود و برای پیدا کردن این فرزند که به یک سفر در اعماق کویر رفته راهی طولانی را طی میکند و در این مسیر با حقایقی از زندگی که به آنها فکر نکرده بود روبهرو میشود.
حامد بهداد در «چه خوبه که برگشتی»
حامد بهداد در نقش فرزاد دندانپزشکی است که پس از سالها به ایران برگشته و میخواهد مدتی استراحت کند. اما همزمان با ورود او ماجرای یک شی مرموز فضایی پیش میآید و پای جادو و سنگهای جادویی و ... به زندگی فرزاد باز میشود و بر روابطش با دوستانش هم تاثیر میگذارد. «چه خوبه که برگشتی» در سال ۹۲ و به کارگردانی داریوش مهرجویی ساخته شد.
این اما تنها نقشآفرینی بهداد به عنوان یک پزشک نیست. او در «زندگی جای دیگری است» ساخته منوچهر هادی، «بیتابی بیتا» ساخته منوچهر فرید و «فرزند چهارم» به کارگردانی وحید موسائیان هم نقش پزشک را ایفا کرده است.
مانی حقیقی در «ورود آقایان ممنوع»
یکی از مواردی که تصویر پزشکان در سینمای ایران از حالت جدی خارج میشود و به کمدی میرسد به فیلم «ورود آقایان ممنوع» برمیگردد که مانی حقیقی در آن نقش یک پزشک شوخ طبع را ایفا میکند. کاراکتری که تقابلش با سادگی رضا عطاران سکانسهای جالبی را به وجود آورده است.
امیر آقایی در «بدون تاریخ، بدون امضا»
در آخرین ساخته وحید جلیلوند امیر آقایی نقش یک پزشک را ایفا میکند که در پزشکی قانونی کار میکند. یک تصادف کوچک و پس از آن کودکی که روی تخت پزشکی قانونی برای کالبدشکافی در مقابل این پزشک قرار میگیرد ماجراهایی را رقم میزند که این پزشک را در مقابل وجدان خود قرار میدهد. آقایی در این فیلم با گریم متفاوت و در نقش کاوه نریمان این تقابل میان وجدان و نفس خود را به زیبایی به تصویر کشید و برای سیمرغ بلورین نقش اصلی مرد در جشنواره فیلم فجر کاندیدا شد.
علی مصفا در «تابستان داغ»
پزشکی جوان و تحصیلکرده اما با افکاری عجیب. مصفا و مینا ساداتی در این فیلم زوج پزشکی هستند که یک فرزند کوچکی دارند. نسرین ماجراهایی که بر این کودک میرود و اتفاق تلخی که برای او میافتد این زوج را به دردسر میاندازد.
مینا ساداتی مادر کودکی ۶ساله است که میان ایفای نقش مادری و پزشک بودن جدال درونی دارد و از سوی دیگر علی مصفا به عنوان همسرش هم اصرار دارد که او باید کارش را رها کند و به کودکش بپردازد. این خانواده اما در ادامه با یک حادثه تلخ روبهرو میشوند.
دیدگاه