وقتی بسیاری از کارگردانان هنوز بازیگری پژمان جمشیدی را قبول ندارند
سرنا_بهادر اسدی، تهیهکننده و کارگردان سریال «سرزده»، معتقد است که برای بایگر شدن باید خاک صحنه را خورد و هرکسی نمیتواند وارد این حوزه شود.
او به همین دلیل، پژمان جمشیدی را بیشتر به عنوان یک فوتبالیست دوست دارد تا یک بازیگر.
سریال «سرزده» با کارگردانی و تهیهکنندگی بهادر اسدی که محرم سال ۹۹روی آنتن رفت، امسال هم در شبهای احیا دوباره در حال باز پخش است؛ سریالی که ضبط اصلی آن همزمان با آغاز کرونا در ایران بود و همین موضوع کار را برای عوامل و بازیگرانی مانند رویا میرعلمی، نسیم ادبی، بهرنگ علوی وعلی انصاریان که از بازیگران این سریال بودند، سخت کرده بود.
یکی از رکنهای اصلی این سریال، بازی علی انصاریان است که با دیدن دوباره آن، داغ نبود این هنرمند و ورزشکار، در دل مخاطبان تازه شد. به همین دلیل، سراغ بهادر اسدی رفتیم و درباره «سرزده» با او گفتوگو کردیم.
در طرح اولیه سریال «سرزده»، موضوع کرونا وجود نداشت، درست است؟
بله.
از طرف سازمان پیشنهاد شد که موضوع کرونا در آن باشد. اگر قبول نمیکردید، طرح پذیرفته نمیشد؟
اینگونه نبود که پذیرفته نشود. در پنج سال اخیر، مدیران سازمان برای موضوع و داستان سریال، به تهیهکننده فشار نمیآورند؛ درواقع، اوضاع به دوران تهیهکنندگی بهروز خوشرزم بازگشته است. ایشان در دورهای، سریالهایی چون «گرگها»، «روزی روزگاری» و «تفنگ سر پر» ساخت که شاخص بودند؛ چون تهیهکننده اول با کارگردان به نتیجه میرسید و بعد کار را به تلویزیون میآورد.
مدتی این موضوع تغییر کرد، یعنی همه چیز از طریق معاونت سیما بررسی میشد اما حالا خیلی بهتر شده است؛ یعنی از سمت معاونت سیما یا بخش امور استانها، خیلی دست تهیهکننده را در قصه باز گذاشتهاند. الان داستان سریال فقط در تهران رخ نمیدهد و میتوان آن را به دیگر شهرهای دیگر برد که این خیلی خوب است.
زمانی که ما این سریال را شروع کردیم، یک قصه داشتیم که فقط دو خط از آن را به مدیر سازمان ارائه دادیم و گفتیم اسپانسر آنچنانی نداریم، ولی همیاری و تعامل داریم. سپس با حجتالاسلام معصومی صحبت کردیم، چون اینکار در اصل برای شهدا و بنیاد شهید مشهد است و ایشان ما را همراهی کردند و امکانات را در اختیار ما گذاشتند.
در هنگام ساخت، ما یک معضل خیلی بزرگ به نام کرونا داشتیم؛ زمانی که پیش تولیدمان را در ۲۴ اسفند شروع کردیم، کرونا تازه وارد ایران شده بود. دفعه اول سریال به مناسبات ماهمحرم پخش شد و بعد بهخاطر حضور آقای انصاریان، دوست داشتند یکبار دیگر در شبهای احیا پخش شود که خداراشکر، سریال بیننده خوبی دارد، یعنی از دفعه قبل بیشتر دیده شده است.
پذیرفتن و وارد کردن موضوع کرونا به فیلمنامه ریسک بزرگی بود چون آن زمان هیچ اطلاعات درست و گستردهای از این بیماری در دسترس نبود، این مورد باعث نشد که به سریال شما آسیبی وارد شود و از اینکه این موضوع را به داستان وارد کردید، پشیمان شوید؟
ورود این ماجرا به سریال، برای ما خیلی ریسک داشت اما اینکار را انجام دادیم. من خودم، کار را در تاریخ ۱۵ اسفند ۹۸ تعطیل کردم و گفتم دیگر نمیسازم، چون مشکلات زیاد شده بود، یعنی بازیگر داشتیم که قرارداد بسته بود و بعد مادرش زنگ زد و گفت شیرم را حلالت نمیکنم و باید برگردی، هرچند آن بازیگر خیلی دوست داشت همکاری کند، ولی گفت بهخاطر مادرم نمیتوانم.
سریال «سرزده»، بار اول در محرم ۱۳۹۹ پخش شد و بعد بهخاطر حضور آقای انصاریان، مدیران سیما دوست داشتند یکبار دیگر در شبهای احیا پخش شود که خوشبختانه از دفعه قبل بیشتر دیده شده است
پیدا کردن بازیگر در آن زمان واقعا دشوار بود. یک دکتر سر صحنه داشتیم که دائما تب عوامل را چک میکرد و خدا را هزار مرتبه شکر، کسی مریض نشد و برای گروه سازنده «سرزده» مسئلهای پیش نیامد. البته بعدا این سوال مطرح شد که چگونه علی انصاریان آن زمان که ما در بطن کرونا بودیم، به این ویروس مبتلا نشد. یک نفر برای من کامنت گذاشته بود: «سریال «سرزده» اگر چیزی برای ما نداشته باشد یک چیز خوب دارد و آن این است که پروتکلها را رعایت کنید و ماسک بزنید، این بازیگر سال پیش بوده و الان نیست.»
به موضوع ماسک و سریالهایی که در این زمینه ساخته شدهاند، اشاره کردید، شما سریال «نون خ» یا «احضار» را دیدهاید؟
«احضار» را ندیدم ولی «نون خ» را دیدم که خیلی سریال خوبی هم بود ولی آنها هم ماسک را به صورت نمادین استفاده میکردند.
این کار درست است. بدآموزی ندارد؟
بازیگر من اگر ماسک بزند، من نمیتوانم صدایش را بگیرم، مثلا پلان داریم که بازیگر در تاریکی از نقطه «آ» به نقطه «ب» برود و اگر ماسک داشته باشد بیننده باید ۲ ساعت تلاش کند تا کشف کند که او کیست. پس با توجه به این موضوع ما باید فیلمسازی و سریال را کلا تعطیل کنیم؟ الان در خارج هم ماسک نمیزنند چون میگویند فیلمهای ما تاریخ مصرف ندارد. ما هم که کار مستند نمیکنیم و این کار اشتباهی است. به نظر من ما باید ماسک را برداریم ولی باید هر آدمی هفتهای یکبار تست کرونا دهد و شیوهنامههای بهداشتی در صحنه و پشت صحنه رعایت شود.
چند ماه فیلمبرداری داشتید؟
تقریبا دو ماه و نیم فیلمبرداری داشتیم و هر ماه حدود ۷۰۰لیتر الکل استفاده میکردیم. از ویتامین ث گرفته تا الکل را خودمان تامین میکردیم و اجازه نمیدادیم کسی دست در جیبش کند. ما حتی یک تیم تدارکات پزشکی داشتیم و ماسک هم به همین منوال. فقط زمانی که میخواستند دیالوگ بگویند، ماسکهایشان را برمیداشتند.
کرونا هزینههای ساخت سریالتان را افزایش داد؟
دقیقا دوبرابر کرد. از هر جایی که نمیتوانستیم غذا بگیریم و مجبور بودیم از یک نفر بخواهیم که غذا بپزد، یا مثلا در هر ماشین ۳ نفر را سوار میکردیم. لوکیشن نمیتوانستیم اجاره کنیم، برای همین دکورسازی میکردیم. فکر میکنید چرا این سریال برای ما خیلی پر هزینه بود، چون بیشتر مکانها را دکور زدیم حتی برای نمایش بیمارستان هم دکور زدیم.
علت پایین آمدن تعداد فیلمها ساخته شده در دوران کرونا، همین هزینهها است. نمیتوان ریسک کرد و با جان مردم بازی کرد.
نسیم ادبی و رویا میرعلمی در «سرزده»به مرحوم علی انصاریان اشاره کردید. شما میتوانستید به جای استفاده از ایشان در نقش یک پلیس، که البته بازی نسبتا خوبی هم داشتند، از یک بازیگر استفاده کنید که بازی بهتری داشته باشد. چرا سراغ ایشان رفتید؟
چرا نقش پلیس را به او نمیدادیم؟ از دانیال حکیمی و مجید واشقانی گرفته تا پوریا پورسرخ و شهاب حسینی، نقش پلیس را بازی کردهاند.
در شرایط کرونا که من توانستم ۷۰% رضایت مخاطب را با حضور علی انصاریان جلب کنم، چرا این کار را نکنم؟ شاید اگر علی انصاریان امروز بود و من میخواستم فیلم بسازم، دوباره از او استفاده میکردم. از نگاه من، علی، بازی متفاوت و چهرهای دوستداشتنی داشت. اکنون اگر بگوییم خوب بود یا بد، هر دو علیه خودمان است و بهتر است چیزی نگوییم چون دیگر او بین ما نیست.
در دهه اخیر، بسیاری از ورزشیها وارد عرصه بازیگری شدند اما به آنها انتقادی وارد نشد، ولی یک نفر مانند پژمان جمشیدی بسیار مورد هجمه قرار گرفت. فکر میکنید چرا این اتفاق برای پژمان جمشیدی رخ داد اما برای علی انصاریان نه؟
زمانی که پژمان جمشیدی در تیم پرسپولیس بازی میکرد و هنوز بازیگر نشده بود؛ خیلی او را دوست داشتم. یک نکتهای میماند که بسیار بد است و فقط هم در ایران وجود دارد. بازیگری یک شغل است، درست مانند خلبانی. یک نفر دورهاش را گذرانده، برای آن زحمت کشیده، روی خودش کار کرده تا به یک جایی برسد. شما اگر دکتر نباشید، میتوانید کسی را جراحی کنید؟ نمیدانم چرا اینگونه به حرفه بازیگری نگاه میشود. تعریفها هم تغییر کرده، میگویند فلانی مشهور است. اصلا چرا فقط ورزشیها را میگویید؟ خیلی از افراد خواننده هم وارد عرصه بازیگری شدهاند.
مانند فرزاد فرزین.
مهارت خاصی در بازیگری دارد؟ اما برخی تهیهکنندهها به این دلیل که فلانی مشهور است، از آنها پول درمیآورند.
اما آقای جمشیدی دورههای بازیگری را گذرانده است.
در بدو ورود به این عرصه این اتفاق نیفتاده بود، سال ۹۳یا۹۴ بود که ایشان دوره بازیگری را گذراندند. البته حالا مردم پژمان جمشیدی را به عنوان بازیگر قبول دارند اما خیلی از کارگردانها هستند که او را قبول ندارند.
مردم پژمان جمشیدی را به عنوان بازیگر قبول دارند اما خیلی از کارگردانها هستند که او را قبول ندارند
شما ایشان را قبول دارید یا خیر؟
من نمیتوانم بگویم ایشان را قبول دارم یا خیر، اگر بخشی در کار من وجود داشته باشد که یک فوتبالیست بازیگر باشد، قطعا با ایشان تماس میگیرم و به همکاری دعوتشان میکنم. هر انسانی که وارد این بخش میشود، این توانایی را در خودش میبیند اما میر طاهر مظلومی یک حرف بسیار خوبی میزند، میگوید بحث هنر، بحث استاد و شاگردی است، باید روی صحنه خاکش را بخوری تا کار را یاد بگیری.
به طور مثال، حامد بهداد از روز اول از مارلون براندو تقلید میکرد و به شدت هم موفق شد، چون این پتانسیل را داشت، اما حالا در حیطه کارگردانی، فردی وارد میشود که اینفلوئنسر اینستاگرام است، او قرار نیست جای من را بگیرد، من هم نمیخواهم جای او را بگیرم، ولی معلوم نیست با چه دلیلی به این آدم اجازه کارگردانی یک فیلم سینمایی را میدهند و برای او هم مجوز صادر میکنند.
شما منظورتان محمدامین کریمپور است، ایشان اعلام کردند که تحصیلاتشان در زمینه بازیگری و کارگردانی است.
من هم لیسانسم در حوزه هوا و فضا است، این که خودش گفته که سند نمیشود، من کارگردانی را میشناسم که چند فیلم کوتاه ساخته اما هنوز نتوانسته مجوز برای ساخت فیلم بگیرد، چون همان شورای ساخت، او را رد کرده است. این مورد بد است که به یک نفر مجوز ساخت میدهند و به دیگری نمیدهند.
از آنجایی که مرحوم علی انصاریان، انسانی فوقالعاده شوخ و خوش انرژی بودند، سر فیلمبرداری «سرزده»، کاری خاص انجام داده بودند که در ذهن شما باقی مانده باشد؟
سر تا پای علی انصاریان بامزه بود، یکی از شاخصترین این اتفاقات این بود که در یکی از سکانسها، ایشان بازی نداشت و ما پشت هتل داشتیم کار میکردیم، کار که تمام شد، من به هتل رسیدم و لباسهایم را عوض کردم. با من تماس گرفتند که در یک اتفاقی، سینه موبیل روی دوربینها رفته بود. جریان از این قرار بود که بعد از اتمام کار تمام تجهیزات را دپو کرده بودند و سینه موبیل هم ناگهان رها شده بود و روی دوربینها و تجهیزات رفته بود و تقریبا ۷۰ درصد وسایل از بین رفت و نزدیک پانصد میلیون تومان به ما ضرر وارد کرد.
من به عنوان یک رفیق، واقعا مدیون علی انصاریان هستم، چون بسیار زحمت کار را کشید و تنها چیزی که میتوان گفت این است که واقعا حیف که دیگر بین ما نیست
صبح بعد از اتفاق، آفیش شده بودیم و من با یک حالت کاملا جدی پرسیدم خب الان قرار است با چه چیزی فیلمبرداری کنیم؟بعد دیدم علی انصاریان در حالی که دستش پشتش بود، با یک حالت خیلی با نمک همراه با ده تلفن همراه، آمد سمتم و در پاسخ به سوالم با خنده گفت : «عزیزم با اینها!» در همان لحظه تمام عصبانیت من فروکش کرد. بعد تلفن هرکسی را به خودش میداد و میگفت شما الان پشت آقای اسدی میایستی و نمای ایشان را میگیری، به یکی دیگر میگفت تصویر را روی فلانی ببند و فیلمبرداری کن، خانم عکاس چون دوربینش حرفهایتر است، تصویر من را با آن دوربین میگیریم و برای خودش دکوپاژ و میزانس طراحی میکرد و کارگردانی را به دست گرفته بود و آنروز با آن کارش فضا را تلطیف کرد. من به عنوان یک رفیق، واقعا مدیون علی انصاریان هستم، چون بسیار زحمت کار را کشید و تنها چیزی که میتوان گفت این است که واقعا حیف شد که دیگر بین ما نیست.
شما سابقه ساخت سریال در شبکه نمایش خانگی را در کنار تلویزیون دارید، سریالسازی در کدام مدیوم سختتر است؟
قطعا تلویزیون. در تلویزیون استفاده از برخی دیالوگها ممنوع است. نویسنده نوشته و من هم آن را کارگردانی کردهام و بعد به مشکل میخورد. به همین دلیل در سری اول «سر زده»، من نزدیک به ۵۵دقیقه از کار را حذف کردم. موضوعی که وجود دارد این است که از نوع بیان، نوع دکوپاژ و نوع قصه در تلویزیون خیلی سختگیرانه است اما در شبکه نمایش خانگی خیلی راحتتر است.
مثلا در سریال تلویزونی دوست دارم یک هزینهای انجام دهم که مردم از دیدن آن واقعا لذت ببرند، اما امکانش نیست و در نهایت میگویند ایرانیها نمیتوانند کار خوب انجام دهند، مثلا من میخواهم ماشین بترکانم، اگر یک بنز یک میلیاردی با آدم مناسب برای انجام این کار را به من بدهند، قطعا از پس ساخت آن بر میآیم. نکته دیگر اینکه ایجاد جذابیت در شبکه نمایش خانگی، راحتتر از تلویزیون است.
حالا که این دیدگاه را دارید، برنامهای دارید تا برای شبکه نمایش خانگی سریالی بسازید؟
بله، ما در حال حاضر یک کاری را داریم به نام «سلول شخصی» که طرح و ایده آن از من است و با مهدی فرجی وارد مذاکره شدهایم. قرار است تا شش ماه دیگر ضبط آن آغاز شود و قول میدهم که قرار است مردم یک قصه جدید را ببینند که ژانر آن ملودرام اجتماعی است و طرح و ایده آن را به صورت آزاد از یک کتاب برداشتهایم.
منبع: خبرآنلاین
دیدگاه