خواهران دوقلوی پاریسی؛ قاتلان بالفطره و ترسناک
سرنا_داستان واقعی خانوادهای که بیش از ۸۰ سال پیش به دست پیشخدمتانشان به قتل رسیدند.
فیلم موفق «انگل» کمدی سیاهی است که با داستان پرفراز و نشیبش درباره مبارزه طبقاتی، در اسکار غوغایی به پا کرد. فیلم در صحنه تقابل خونین خدمتکاران و اربابهایشان به نقطه اوج خود میرسد. اما تنها تعداد معدودی از مشتاقان سینما میدانند که این صحنه وحشتناک تحت تأثیر داستان واقعی خانوادهای شکلگرفته است که بیش از ۸۰ سال پیش به دست پیشخدمتانشان به قتل رسیدند.
بیشتر بخوانید: برندینگ متعفن؛ ابتذال و زیبایی شناسی در عکاسی مُد/ تصاویر
در اینجا میخواهیم به داستان واقعیای که الهامبخش «بونگ جون-هو» در ساخت فیلم سینمایی «انگل» بوده بپردازیم. «بونگ جون-هو»، اذعان میکند که داستان خواهران پاپین منبع الهام او بوده است. نام آنها «کریستین» و «لئا پاپین» بود و در تاریخ ۲ فوریه ۱۹۳۳، آنها یکی از وحشتناکترین قتلهای تاریخ فرانسه را انجام دادند.
«کریستین پاپین» ۲۷ ساله و خواهرش «لئا پاپین» ۲۱ ساله دو خواهر بودند که در سال ۱۹۲۶ به عنوان خدمتکار در خانهی وکیلِ بازنشسته «رنه لنسلین» و همسرش «لئونی» و دخترشان «ژنویو» کار میکردند.
آنها خانه فقیرانه خود را بهقصد کار و زندگی در عمارت «رنه لنسلین» ترک کردند. لنسلینها در یک خانه زیبا و دو طبقه در خیابان بروئر واقع در شهر لمان زندگی میکردند. کریستین و خواهرش لئا با حقوقی ناچیز، کار بیشازحد و تحت آزارهای جسمی مداوم، روزی ۱۴ ساعت بهسختی کار میکردند، این در حالی بود که تنها ۱۲ ساعت در هفته به آنها مرخصی داده میشد.
طبق گزارشها، این دو خواهر همیشه رفتارهای عجیبی داشتند؛ به جز همدیگر، خیلی کم با دیگران صحبت میکردند و آنها همیشه کارشان را با دقت و سرعت انجام میدادند و این باعث شده بود که هفت سال به عنوان خدمتکار خانه لنسلین باشند.
این اتفاق وحشتناک در یک شب بارانی از ماه فوریه سال ۱۹۳۳ اتفاق افتاد. مادر و دختر پس از یک سفر قرار بود مستقیماً به خانه برادر لئونی بروند، جایی که رنه با آنها ملاقات کند. آقای لنسلین هرچقدر منتظر همسر و دخترش میماند خبری از آنها نمیشود پس تصمیم میگیرد به دنبالشان برود. رنه در بازگشت به خانه چراغها را خاموش و در را قفلشده یافت، درحالیکه خانوادهاش داخل خانه بودند.
پلیسهای محلی به کمک او آمده و در را باز کردند. همگی در مقابل صحنه وحشتناکی که با آن روبهرو شدند خشکشان زد. بدنهای از شکل افتاده خانم لنسلین و ژنویو بیرون از اتاقهایشان درحالیکه صورتهای آنها در اثر ضربات متعدد له شده بود روی زمین قرار داشت. چشمان هر دو قربانی از حدقه درآورده شده بود و چهرههای سلاخی شدهشان قابلتشخیص نبود.
پلیس به سرعت سمت اتاق زیرشیروانی میرود؛ دو خواهر، کریستین و لئا، را درحالیکه برهنه روی تخت زیرشیروانیشان دراز کشیده بودند پیدا کرد. چکشی خونی که موهایی گرهخورده به آن چسبیده بود روی صندلی کنار آنها قرار داشت.
هر دو خواهر در کمال آرامش به قتل اعتراف کردند. جملهای که کریستین گفت این بود: «یا جای ما بود یا جای اون». کریستین به پلیس توضیح داد که خانم لنسلین بعد از آنکه برق در اثر اشتباه آنها در اتصال اتوی خراب قطع شده بود، دو خواهر را مورد ضرب و شتم قرار داد و بعد توضیح داد که چگونه ظرف فلزی را برداشته و با آن ضربهای به سر خانم خانه زده بود. وقتیکه ژنویو میدود تا مادرش را نجات دهد کریستین فریاد میکشد که «من اینها را تکهتکه خواهم کرد.»
وقتیکه لئا از اتاق زیرشیروانی خود بهسرعت خود را برای پیوستن به درگیری به محل حادثه میرساند، کریستین به ژنویو حملهور شده و چشمان او را از حدقه درمیآورد. یکی از چشمها بعداً در زیر بدن او و دیگری در حالی پیدا شد که از پلهها پایین افتاده بود. درحالیکه لئا به خانم لنسلین حمله میکند کریستین داد میزند که: «سرشو بکوب زمین و لهش کن، چشمها شو از حدقه در بیار.» او این کار را میکند و چشمها بعدتر در میان روسری پیچیده شده دور گردن خانم لنسلین پیدا میشوند. درحالیکه دو زن از وحشت جیغ میزدند کریستین بهطرف آشپزخانه میدود و با یک چکش سنگین و یک چاقوی گوشت خردکنی برمیگردد.
پلیس خواهران را دستگیر کرد و آنها را به بازداشتگاه برد. وقتی پلیس خواهران را از هم جدا کرد کریستین پریشان شد و شلوغکارهای مضطربانهای را به راه انداخت. سرانجام مسئولین اجازهی ملاقات خواهران را صادر کردند.
پرونده وحشتناک خواهران پاپین وقتی روشنفکران آن زمان استدلال میکردند که این قتلها مظهر مبارزه طبقاتی است، مورد توجه علاقهمندان قرار گرفت. آنها به طرز قابلتوجهی به حمایت از این دو پرداختند.
آنها اعتقاد داشتند که دختران در برابر اربابان متعصب خود شورش میکنند و این نشان دهنده شرایط نامناسبی است که در آن افرادی که به عنوان خدمتکار ثروتمندان کار میکنند زندگی میکنند. فیلسوف مشهور، ژان پل سارتر، روانکاو پیشرو، لکان و ژان ژانه، نمایشنامهنویس، هر سه در نوشتههای خود این سلاخی وحشیانه را نشانهای از نزاع میان طبقاتی دانستند. لکان، این واقعه را اینگونه توصیف میکند: «این اتفاق بزمی خونین بود.»روانشناسان تشخیص «جنون دونفره»، روانپریشی پارانویاگونه مشترک، را مطرح کردند.
در جریان دادرسی و محاکمه این دو خواهر از آزارهای دوران کودکیشان پرده برداشته شد، آنها در روستاهای اطراف لو مان با آزارهای پدر متجاوزشان بزرگ شدند. گفته میشود امیلیا، خواهر بزرگتر آنها، که به صومعه گریخته و راهبه شده بود، توسط پدرشان مورد تجاوز قرار گرفته بود. کریستین و لئا؛ بعد از جدایی پدر و مادرشان، تا ۱۵ سالگی که برای کار فرستاده شوند، نزد آشنایان و در پرورشگاهها بزرگ شدند.
بااین حال دادگاه به این نتیجه رسید که خواهران دارای عقل سلیم هستند و بنابراین مجرم هستند. کریستین اعدام با گیوتین، اما بعداً اعدام او به حبس ابد تغییر پیدا کرد. لئا به جرم همدستی محکوم شد و به او حکم سبکتر، ده سال کار سخت را دادند.
کریستین در زندان حال و روز خوشی نداشت، دیوانگی او شدید شد، شدیداً افسرده شد و نسبت به اطراف واکنش نشان نمیداد و کمکم از خوردن سرباز زد. مسئولین زندان او را به یک مرکز روانی انتقال دادند، اما او به نخوردن ادامه داد تا سرانجام در می ۱۹۳۷ مرد.
لئا رفتار نمونهای از خویش نشان داد و فقط هشت سال زندان با اعمال شاقه را تحمل کرد. او برای بازگشت به کار، هویتی جعلی برای خود ساخت و بهعنوان خدمه در هتلی مشغول به کار شد. گزارش شده است که لئا در سال ۱۹۸۲ در سن ۷۱ سالگی درگذشت. اگرچه عدهای میگویند که او تا ۲۰۰۱ نیز با نامی جعلی به زندگی خود ادامه داد.
منبع: برترین ها
دیدگاه