5 نفر از دیوانه ترین بیمارهای روانی در فیلم های هالیوود!
سرنا_اغلب شخصیتهای دیوانه ای که در این یادداشت با آن ها آشنا می شوید از فیلمهای تقریبا قدیمی انتخاب شده اند.
هانیبال لکتر (آنتونی هاپکینز)- سکوت برهها (1991)
هانیبال لکتر، عقب مانده ذهنی شخصیت افسانه ای سری داستانهای توماس هریس نویسنده است. شخصیت لکتر در رمان ترسناک «اژدهای سرخ» هم روان شناسی نابغه بود و هم قاتل سریالی آدمخوار. رمان «سکوت برهها» دنباله این داستان است و لکتر هم در نقش یکی از دو ستیزنده اصلی. نقش او در شمایل یک ضد قهرمان و سردسته در رمان چهارم «شورش هانیبال» اتفاق میافتد، که به بررسی دوران کودکی او و تبدیل شدنش به قاتل سریالی میپردازد. شخصیت لکتور در هر 5 اقتباس سینمایی این کتابها نیز ظاهر شد. فیلم اول یعنی «مرد شکارچی» اقتباس ضعیفی از «اژدهای سرخ» بود. در سال 2002 قسمت دوم «اژدهای سرخ» با همان عنوان اصلی کتاب و با نقش آفرینی «آنتونی هاپکینز» ساخته شد، او قبلا هم سال 1991در فیلم «سکوت برهها» نقش لکتر را بازی کرد و به خاطر این بازی برنده جایزه اسکار شده بود. در سال 2003 «هانیبال لکتر» (با نقش آفرینی هاپکینز) طی نظر سنجی انجمن فیلم آمریکایی با عنوان به یادماندنیترین نقش منفی تاریخ سینما رای آورد.
جفری گاینز (برد پیت)- 12 میمون (1995)
او شاید واقعا رهبر شورشی اصلی ارتش (جنگ خیر و شر) 12 میمون نباشد، اما جفری گاینز قطعا یکی از ساکنین دیوانه سرگرم کننده آنجاست. براد پیت با ترتیب ساختن مد نمایشی از بیژامه، یک ژاکت و کفش پیاده روی چرمی، با آن موهای ژولیده قطعا یکی از دیوانهترین شخصیتهای فیلمهاست.
لیزا روو (آنجلینا جولی)- دختر از هم گسیخته (1999)
دختر از هم گسیخته فیلم درام سال 2000 سرگذشت دختر نوجوان 18 ساله ای است که در بیمارستان روانی بستری میشود و بازیگران معروفی مثل «ویونا رایدر»، «آنجلینا جولی»، «ووپی گلدبرگ» بازیگر برنده اسکار، «وانسا ردگریو» بازیگر برنده اسکار و «بریتنی مورفی» در آن نقش آفرینی کردند. این فیلم اقتباسی از خاطرات روزانه یک نفر با همین عنوان و نوشته «سوزانا کایسن» است. کارگردان فیلم هم «جیمز منگولد» بود و فیلم نامه نویسان هم «منگولد»، «آنا همیلتون فلان» و «لیزا لومر» بودند.
دکتر جاناتان کرین- مترسک (سیلیان مورفی)- بتمن آغاز میکند (2005)
گفتن اینکه او دیوانه است یا آدم بدی است کار سختی است، شاید هم جفتشان باشد. کرین تعریف روشنی از افرادی است که به تیمارستان میروند؛ او نه تنها به تیمارستان میرود بلکه آنجا را به محل قدرت، سودمندی و سرشار از لذت تبدیل میکند. کار او این است که دوز داروی بیماران را با تاکسین هراس آور به آنها میدهد و برای اینکه آنها را به حد اعلای ترس و وحشت برساند ماسک دلقک خودش را هم به صورت میزند.
راندل مک مورفی (جک نیکلسون)- دیوانه از قفس پرید (1975)
مک مورفی مرد آمریکایی ایرلندی پر سر و صدایی است که به خاطر ضرب و جرح و قمار گناهکار شناخته شده است ( البته او قبلا هم این کارها را کرده بوده، منتها به دلیل نبودن ادله کافی هیچ وقت محکوم نشده بود و این از جمله مسائلی بود که بهشان میبالید). او از سربازان قدیمی جنگ کره بود و در طول جنگ نیز به اسارت گرفته شده است. او محکوم به دوره کوتاه مدت ماندن در زندان شده بود و به خاطر همین خودش را در نقش دیوانه جا شده بود تا به بیمارستان روانی منتقل شود. جایی که او دوست داشت اوقات راحتی را در آنجا گذرانده و استراحت کند. بخشی که مک مورفی در آن نگهداری میشد توسط پرستار زورگویی به نام «رَتچِد» اداره میشد و او اغلب باعث تضعیف روحیه بیماران میشد. اکثر این بیماران هم خودشان بودن در آنجا را انتخاب کرده بودند و بیشترشان شخصیتهایی افسرده و فرمانبردار داشتند. پرستار و مک مورفی از همان اول دشمن هم شده و مک مورفی دشمنیاش را با او ادامه داده و روش اجرایی او، قوانین و تنبیهاتش را مسخره میکرد و در این کار تا جایی پیش رفت که بیماران روانی دیگر را از بیمارستان آزاد کرده و بیرون فرستاد.
منبع: سیمرغ
دیدگاه