«موربیوس»؛ فیلم یا شوخی اول آوریل؟
«موربیوس» (Morbius) را شاید بشود یکی از بدترین فیلمهای مربوط به دنیای سینمایی مارول به حساب آورد. علیرغم حضور بازیگران برجستهای مثل جرد لتو، داستان بسیار ضعیف و ریتم کسلکنندۀ فیلم تقریبا همۀ منتقدان را مایوس کرده است.
بالاخره بعد از چندبار تعویق، «موربیوس» روز اول آوریل در سینماها اکران شد. این همان روزی است که بیمزهترین جوکهای سال در شبکههای اجتماعی به عنوان شوخی آوریل دست به دست میشوند. حالا واقعا به ذهن آدم میرسد که نکند «موربیوس» شوخی بیمزۀ آوریل از طرف سونی و مارول بوده باشد؟ اینهمه تاخیر و سر و صدا برای این فیلم بود؟ انگار فقط شخصیت مایکل موربیوس نیست که گرفتار نفرین شده بلکه خود فیلم هم گرفتار نفرین است. «موربیوس» بسیار ناپخته و بیروح از کار درآمده و اصلا هیچ چیز غیرمنتظره و عجیب و غریبی که بتواند برای مخاطب سرگرمکننده و جذاب باشد در خودش ندارد.
طرح اولیۀ این فیلم در سال ۲۰۱۸ ریخته شد؛ یعنی در همان سالی که فیلم «ونوم» توانسته بود موفقیت فوقالعادهای در گیشه به دست بیاورد. پس سازندگان با خودشان فکر کردند که حتما میشود از بقیۀ شخصیتهای دنیای اسپایدرمن هم فیلمهای موفقی بیرون کشید. اول قرار بود فیلم در تابستان ۲۰۲۰ به نمایش دربیاید، ولی بعد از چندبار تعویق بالاخره با این شوخی اول آوریل رو به رو شدیم.
کارگردانی «موربیوس» را دانیل اسپینوزا به عهده داشته که سال ۲۰۱۷ فیلم خوب «زندگی» (Life) را از او دیده بودیم. ستارۀ اصلی فیلم هم جرد لتو است که نقش دکتر مایکل موربیوس را بازی میکند. داستان فیلم از این قرار است که دکتر موربیوس از یک بیماری خونی نادر رنج میبرد. او همۀ عمرش را صرف پیدا کردن درمانی برای این بیماری کرده. آخرین راهی که او امتحان میکند این است که سرمی را که از دل و رودۀ خفاشهای خونآشام تهیه کرده به خودش تزریق میکند. شاید بیماری درمان شده باشد، اما حالا مسئله این است که خودش هم به خونآشام تبدیل شده. در همین حال برادر مایکل به اسم میلو (با بازی مت اسمیت) که از همان بیماری رنج میبرده، از درمانی که مایکل پیدا کرده مطلع میشود و با استفاده از آن به هیولای شرور قصه تبدیل میشود.
از همان لحظۀ اول، ریتم فیلم کند و کسلکننده است و اتفاقات فیلم هیچ سنگبنای داستانی یا عاطفی محکمی ندارند. کل ارجاعات فیلم به دنیای سینمایی مارول در دو سکانس بیمعنی نصفه و نیمه خلاصه میشود. بعد از یک ساعت و چهل و پنج دقیقه آدم احساس میکند آن چیزی که دیده یک پیام بازرگانی طولانی بوده و نه یک فیلم. آن چیزی که این قضیه را تاسفبارتر میکند این است که با این بازیگران برجسته و این کارگردان شناخته شده میشد فیلم بهتری ساخته شود. ولی انگار اسپینوزا اولین نسخۀ خام فیلمنامه را برداشته و فیلم را از روی همان ساخته.
چند شب قبل، تدوینگری به اسم برندی جنسن در توئیترش نوشت: «خوشحالم از اینکه مغزم نسبت به مفهوم موربیوس مقاومت نشان میدهد. هرچقدر راجع به موربیوس توئیت کنید، بنویسید، کلیپهایش را بگذارید، باز هم من باور نمیکنم موربیوس واقعی باشد». البته «موربیوس» یک فیلم واقعی است، اما واقعا به سختی میشود اسمش را فیلم گذاشت.
منبع: فرارو
دیدگاه