انیمۀ «خانوادۀ جاسوس»؛ شاد، جذاب و فراتر از انتظار
انیمۀ سریالی «خانوادۀ جاسوس» (Spy x Family) شروع فوقالعاده و تحسین برانگیزی در دو قسمت اولش داشته است. این اقتباسی از یکی از بهترین مانگاهای سالهای اخیر است و علاوه بر داستان جذابی که دارد، سرشار است از حال و هوای شاد و احساسات عمیق.
«خانوادۀ جاسوس» یکی از انیمههایی است که امسال بیصبرانه منتظر رسیدنش بودیم. این انیمه اقتباسی از یکی از بهترین مانگاهای دهۀ اخیر است و علاوه بر این، سازندۀ آن هم دو استودیوی برتر ژاپن در زمینۀ تولید انیمه هستند. به همین خاطر بود که پیشاپیش انتظارات خیلی بالایی از این انیمه داشتیم. حالا وقتی انیمه را میبینیم باید اعتراف کنیم که حتی از انتظارات ما هم فراتر و بهتر است. این یکی از معدود انیمههایی است که از بعضی جهات حتی از خود مانگا هم جذابتر است.
اولین قسمت این انیمه ما را با یک ابرجاسوس شناخته شده در سطح جهانی آشنا میکند که همه او را فقط با نام رمزیاش «گرگ و میش» میشناسند. در پیشدرآمد این قسمت میبینیم که گرگ و میش با مهارت زیادی موفق میشود نقشۀ بدنام کردن یک سیاستمدار مشهور را خنثی کند. بعد از این موفقیت است که او به مهمترین و سختترین ماموریتی که در تمام دوران کاریش داشته فرستاده میشود. برای انجام این ماموریت او باید به یک سیاستمدار خطرناک و بانفوذ نزدیک شود. این سیاستمدار فقط برای شرکت در اجتماعاتی که مدرسۀ خصوصی محل تحصیل پسرش ترتیب میدهد در صحنۀ عمومی ظاهر میشود.
بنابراین تنها راه نزدیک شدن به این سیاستمدار از طریق نفوذ در مدرسۀ پسرش است. پس گرگ و میش نیاز به یک خانواده دارد تا در پوشش فرستادن فرزندش به مدرسه بتواند به آنجا نزدیک شود. او نام مستعار «لوید فورجر» را برای خودش انتخاب میکند و یک دختر یتیم به اسم آنیا را به فرزندی میپذیرد. اما او نمیداند که این دختر هم راز عجیبی برای خودش دارد. آنیا در حقیقت محصول یک آزمایش مخفی است که قدرتهای ذهنی خارقالعادهای دارد؛ قدرتی که به او اجازه میدهد خیلی زود از رازهای پدر جدیدش سر دربیاورد. ماجرای انیمه در قسمت دوم و زمانی که لوید با زنی به اسم «یور بریار» آشنا میشود و از او میخواهد که نقش همسرش را بازی کند به اوج جذابیت میرسد.
مانگایی که «خانوادۀ جاسوس» از روی آن ساخته شده حال و هوای شاد و مفرحی دارد و این انیمه توانسته به بهترین نحو ممکن این حال و هوا را به مخاطب منتقل کند. سراسر این انیمه پر از صحنههایی است که میتواند بیننده را به قهقهه بیاندازد؛ از جاسوسبازیهای بامزهای که در ابتدای قسمت اول میبینیم گرفته تا واکنشهای آنیا به افکار پدر و مادرش (که او میتواند آنها را بخواند). حتی میشود گفت بعضی از جاها طنز انیمه از شوخیهای مانگا هم قویتر و خندهدارتر از آب درآمده است؛ مثل جاهایی که آنیا پدرش را بیرون از خانه تعقیب میکند.
صداپیشههای انیمه هم کارشان عالی بوده و اجرای خوبی که داشتهاند به ایجاد فضای شاد و بالا رفتن سطح کمدی کار کمک کرده است. نقطۀ قوت دیگری که در این انیمه هست مختصر بودن صحنههای اکشن است که البته کیفیتشان بسیار عالی و تاثیرگذار است. نقطۀ تمرکز انیمه نه روی اکشن بلکه بیشتر روی احساسات و عواطف خانوادگی است و خیلی خوب توانسته مخاطب را درگیر این روابط و احساسات کند. اولین باری که ما پیوندهای پدر و دختری بین آنیا و لوید را میبینیم کاملا با آن ارتباط برقرار میکنیم و به دلمان مینشیند.
نکتۀ دیگر دربارۀ ریتم سریال است که کاملا پرشتاب و گیراست، به طوری که در همان نیم ساعت اول ما کاملا با شخصیتهای لوید و آنیا درگیر شدهایم و مشتاقیم ببینیم این خانوادۀ عجیب و غریب چطور ماموریتش را انجام میدهد. در مجموع باید گفت چه از لحاظ اکشن، چه از لحاظ کمدی و چه از لحاظ عواطف و احساسات، این انیمه در بهترین سطح قرار دارد و بدون تردید میشود گفت یکی از بهترین و به یادماندنیترین انیمههایی است که تا به حال دیدهایم.
منبع: فرارو
دیدگاه