چرا مردم شهاب حسینی را در شمایل پلیس ایرانی دوست دارند؟ ماجرای اعتراض پدری که دختر نوجوانش را کشته اند و زنی که عاشق گنده لات محل می شود...

یک منتقد و پژوهشگر سینما گفت: سریال های پلیسی خونسرد و پوست شیر دو سر کیفی یک ژانر هستند. یک سر طیف پوست شیر است که بسیار استاندارد و سرپا ست و آن سر طیف سریال خونسرد که اثری کاملا شکست خورده در فرایندهای مختلف است.

چرا مردم شهاب حسینی را در شمایل پلیس ایرانی دوست دارند؟ ماجرای اعتراض پدری که دختر نوجوانش را کشته اند و زنی که عاشق گنده لات محل می شود...

ورود سریال های پلیسی به شبکه نمایش خانگی عمر چندانی ندارد در حقیقت سریال های جنایی که فراتر از شمایل کلیشه ای پلیس در  آثار تلویزیونی موفق به جذب تماشاگران پر و پا قرصی برای خود شده اند نوپا و تازه واردند. در همین زمینه دو سریال خونسرد و پوست شیر از جمله آثار پلیسی معمایی است که تقریبا به طور همزمان از شبکه نمایش خانگی در حال انتشار است و تا حدودی موفق به جذب مخاطب شده است.  

در این میان پوست شیر با تفاوت هایی قابل توجه چه در کستینگ و انتخاب بازیگر چه مضمون و محتوای اثر برگ برنده را در دست دارد و علاه بر تماشگران ثابت پلتفرم پخش کننده، اقبال کاربران را در فضای مجازی نیز با خود همراه کرده و همزمان با انتشار آن سکانس هایی از آن در شبکه های مجازی دست به دست می شود.

در همین زمینه و برای بررسی دو سریال پلیسی خون سرد و پوست شیر که این روزها در شبکه نمایش خانگی فراگیر شده است با محمد حسین گودرزی منتقد و پژوهشگر سینما گفتگویی انجام داده ایم که بخش اول آن را در ادامه می خوانید.

گودرزی با گذری به شبک و سیاق تولیدات شبکه نمایش خانگی و رونق آن طی چند سال اخیر می گوید: فارغ از ارزش گذاری های معمول خوب یا بد آنچه در این سال ها در نمایش خانگی رخ داده دنباله روی از همان روندی است که در سینما تجربه شده، رفتن به سراغ فرمول هایی که پیش از این جواب خود را پس داده است.

او در ادامه با اشاره به سینمای فرهادی و تکرار سبک فیلمسازی او تشریح می کند: در سینما اگر جریان و مسیر موفقیت فیلم های فرهادی در داخل و خارج از ایران باعث شد سالیان سال بسیاری از فیلمسازان این گونه سینمایی موسوم به سینمای اجتماعی را تکرار و تجربه کنند همین اتفاق در شبکه نمایش خانگی هم در حال رخ دادن است.

رابطه مثلث عاشقانه «شهرزاد» و «می خواهم زنده بمانم»

گودرزی اضافه می کند: شرایط عجیب و غریب اجتماعی - سیاسی هم البته این پیام ضمنی را به فیلمساز می دهد که «تا اطلاع ثانوی قدم در مسیر جدیدی نگذارید و دنبال جریان ها یا آدم های موفق را بگیرید و بروید.»  در شبکه نمایش خانگی جرقه های تولید و بازار داغ و فروش خوب (غیر کمدی) با سریال شهرزاد شروع شد که همزمان شد با شتاب گرفتن افول صدا و سیما و  از دست دادن مخاطب در شبکه های تلویزیونی.  

این منتقد سینما ادامه می دهد: سریال شهرزاد مثلث جذاب عاشقانه داشت. پر ستاره بود. فراگیر شد و طیف وسیعی از مخاطبان را در همه رده های سنی درگیر کرد. این مثلث که پسر و دختری وارد رابطه عاشقانه می شوند یک زور یا قدرت برتر سیاسی یا اجتماعی وارد می شود و یکی از اعضای این رابطه را مال خودش می کند و منجر به درگیری قدرت و رقابت شده و قربانیانی هم باقی می گذارد.  

او با اشاره به استفاده از این الگو در تولیدات عاشقانه می گوید: همین الگو را چند سال بعد در سریال «می خواهم زنده بمانم» شهرام شاه حسینی می بینیم الگویی که بسیاری از مخاطبان عام را هم متوجه خود کرده بود. در حقیقت این فرمول پیش برنده ای شد که بدون تغییر دادن مختصات آن سریال دیگری را روانه شبکه نمایش خانگی کرد که نه خوب است و نه بد چه بسا که من از طرفداران می خواهم زنده بمانم هم بودم.

گودرزی در ادامه توضیح می دهد: سریال «حرفه ای» ساخته مصطفی تقی زاده که سال گذشته منتشر شد و در نماوا پرمخاطب شد یک باور و کلیشه قدیمی را در آثار پلیسی ایرانی شکست. به هر حال دلایل زیادی وجود داشت که  این دسته از سریال ها مخاطب جدی نداشت. صحنه های تعقیب و گریز را نمی توانستند به تصویر بکشند. در اوج درام که مثلا قرار بود قتلی رخ دهد صحنه خنده دار از کار در می آمد و به طور کلی مخاطب به سریال های جنایی یا اساسی تر از آن جنایی نویسی ایرانی خوشبین نبود در ادبیات داستانی هم می توان دید که نویسنده های ایرانی عاشقانه نویس های خوبی بودند تا جنایی نویس.  

سریال حرفه ای چه دیواری را شکست؟  

این منتقد و کارشناس سینما و تلویزیون اضافه می کند: سریال حرفه ای این باور منفی را تا حدودی شکست. این سریال قاتل پنهانی داشت که وقتی در نیمه های سریال از آن رونمایی شد و روسفید از کار درآمد و انگیزه همه قتل های سریالی و ساختمان معمایی داستانی که تا نیمه مخاطب را دنبال خود کشیده بود فرو نریخت. «حرفه ای» برای فیلمسازان شبکه نمایش خانگی این پیام را هم داشت که می توان از فضای عاشقانه یا کمدی ها دور شد و دست به تجربه های دیگری زد.

به اعتقاد این منتقد سینما ترس عمومی تهیه کنندگان و فیلمنامه نویسان در این حوزه با سریال حرفه ای از بین رفت و ردپای آن را در تصمیم گیری های جدید شبکه نمایش خانگی و همزمانی تولید دو سریال پلیسی خونسرد و پوست شیر می توان دنبال کرد.

گودرزی با اشاره ای گذرا به وجوه مشترک خونسرد و پوست شیر می گوید:؛ ژانر مشابه، پلتفرم پخش کننده یکسان اگرچه وجوه مشترک این دو سریال است اما من هر دو مجموعه را دو سر کیفی یک ژانر می بینم. یک سر طیف پوست شیر قرار می گیرد که بسیار سریال استاندارد و سرپایی است و آن سر طیف سریال خونسرد که اثری کاملا شکست خورده در فرایندهای مختلف است.  

این پژوهشگر حوزه سینما در ادامه می  افزاید: پوست شیر می تواند جزء چهار- پنچ سریال موفق شبکه نمایش خانگی قرار گیرد. این فعل را به این دلیل به کار می برم چون به نظرم همچنان در ادامه راه، استعدادهایی برای به گل نشستن دارد.   باید منتظر پایان پوست شیر ماند و و رده بندی کرد اما درباره خونسرد به طور قطع می توان گفت که از جذب مخاطب بازمانده است.

چرا مردم شهاب حسینی را در شمایل پلیس ایرانی دوست دارند؟ ماجرای اعتراض پدری که دختر نوجوانش را کشته اند و زنی که عاشق گنده لات محل می شود...

بازیگرانی که جلوی دوربین پوست شیر رفتند

گودرزی با اشاره به انتخاب بازیگران در سریال پوست شیر به عنوان یکی از عوامل موفقیت آن می گوید: کستینگ درست و مناسب این سریال را می توان به عنوان بهترین انتخاب سال های اخیر برشمرد. شهاب حسینی مثال مشخص آن است. بازیگری که در سینما خوش درخشید وبه ویژه با پا گذاشتن به سینمای فرهادی به اوج رسید اما طی چند سال اخیر به خاطر مواضعش کمی به حاشیه رفته بود دوباره با سریال پلیسی خودش را احیا کرد.

او ادامه می دهد: نزول او را درست از زمان دریافت جایزه کن می توان مشاهده کرد. انگار جایزه کن بیشتر مخاطب و طرفدارانش را سر ذوق آورد و خودش را گرفتار مسایل دیگری کرد. از اظهارنظرهای عجیب و غریب او تا چهره همواره ناراحتش در پس زمینه مصاحبه ها و بعد هم انتخاب های غلط سینمایی اش. اما پوست شیر دوباره این بازیگر را احیا کرد و او موفق شد در این مدیوم دوباره به جایگاه قدرتمند خود بازگردد. به ویژه سه اپیزود اول فصل اول این سریال که به زندگی پلیس ماجرا پرداخت.

انتخاب درست بعدی هادی حجازی فر است.  این بازیگر را به صراحت می توان بازیگری در شمایل اعتراض تعریف کرد. از اولین تصویر او در نقش احمد متوسلیان ایستاده در غبار تا همکاری های بعدی اش با مهدویان و فیلم خودش شهید باکری همواره چهره و بازی او را در کاراکترهای معترض می بینیم. کاراکتری که هیچوقت یک جا بند نمی شود و همواره به دنبال بر هم زدن نظم کنونی است.

گودرزی می افزاید: او چه در ماجرای نیمروز مهدویان که فضای گفتگو را تاب نمی آورد و می خواهد ماشه را بکشد چه در آتابای که نقش عاشق شوریده ای را بازی می کند می خواهد علیه نظم موجود شورش کند.   به نظرم او آنقدر تاب اعتراض های کوچک نقش های سینمایی اش را نمی آورد که سرانجام موقعیت مهدی را به عنوان اثر اعتراضی خودش ساخت و سیمرغ جشنواره فجر را به خانه برد.

این منتقد سینما می گوید: از این منظر انتخاب حجازی فر برای کاراکتر نعیم، مرد عربده زن معترض به نظم قانون (وقتی پا جای قیصر می گذارد) که بتواند لفظ اعتراض درونی شده در سینمای دهه ۹۰ را هم به نمایش بگذارد یک هوشمندی حساب شده و قابل تحسین است.

چرا مردم شهاب حسینی را در شمایل پلیس ایرانی دوست دارند؟ ماجرای اعتراض پدری که دختر نوجوانش را کشته اند و زنی که عاشق گنده لات محل می شود...

گودرزی در ادامه بیان می کند: انتخاب هوشمندانه دیگر ژیلا شاهی است. زنی که همواره احساس می کند زیر پایش خالی می شود و قرار است زلزله ای در این زندگی موقت همه چیز را از او بگیرد. شاهی در قصر شیرین رضا میرکریمی این شمایل را بسیار درخشان خلق کرد و احتمالا هادی حجازی فر با همان بازی نقش همسر مهدی باکری را در موقعیت مهدی به او سپرد. زن مضطربی که هر آن احتمال از دست دادن همسرش را احساس می کند. نتیجه کمال یافته آن دو اجرا در پوست شیر خود را نشان می دهد.

به گفته گودرزی شاهی به لحاظ غریزی و نه تکنینی بازیگر بسیار مستعدی است و آینده درخشانی دارد هر چند این تکرار جای نگرانی هایی را هم باقی می گذارد. بازیگر دیگر علیرضا کمالی و بازی تماشایی اش در این سریال است که به نظر می رسد خیلی دیر به حق خود در بازیگری رسیده است. همینطور زوج پردیس احمدیه و فریدون صدیقی که شیمی خوبی بین هر دو برقرار است و به نظر می رسد از لامینور داریوش مهرجویی می آید.

او در ادامه توضیح می دهد: مهم ترین بخش کستینگ پوست شیر، وسواس در انتخاب بازیگران کاراکترهای فرعی است که به داستان پوست شیر وارد می شوند. این انتخاب های حساب شده همه نشان از دقت، تبحر و تیزبینی سازندگان کار دارد. به گفته این منتقد مخاطب امروز ایران بسیار باهوش است و به راحتی بازی خوب و بد را در بازیگران نقش های فرعی تشخیص می دهد و به همان نسبت از کار فاصله می گیرد، کلافه می شود و از ادامه تماشا منصرف می شود. در واقع ماجرا فقط این نیست که بازیگر برای نقش فرعی زمان کوتاهی جلوی دوربین باشد و برود. همین زمان می تواند مخاطب را به قهقه وادارد و رابطه تمسخرآمیزی با داستان ایجاد کند.

استانداردهای ژانر پلیسی در پوست شیر

این کارشناس سینما و تلویزیون ادامه می دهد:  خونسرد و پوست شیر دو سریال پلیسی که همزمانی آن نه تنها شناسنامه پر و پیمانی برای پلتفرم پخش کننده دست و پا می  کند بلکه در مقام قیاس قدم مهمی در کارنامه حرفه ای برادران محمودی محسوب می شود. یکی از ویژگی های پوست شیر رعایت استانداردهای روز سریال های پلیسی در پایان یا اندینگ هر اپیزود است.

به طور مثال ورود مظنون یا مظنونین (مهرداد صدیقیان) در پایان یکی از اپیزودها یا تماس از طریق تلفن همراه مقتول که فرضیه زنده بودن او را ایجاد می  کند در پایان یک اپیزود دیگر نمونه این استانداردهاست. دقیقا ویژگی های مهمی که خونسرد در رعایت آنها دست خالی پیش می رود و حتی در محور کستنیگ و انتخاب بازیگران هم مخاطب را ناامید می کند.

منبع: همشهری آنلاین
کد مطلب: ۳۶۵۱۷۵
لینک کوتاه کپی شد

پیوندها

دیدگاه

تازه ها

یادداشت