چرا ژانر کمدی نوستالژیک گیشه پسند شده است؟

اقبال گیشه در نگاه فسیلی به سینما

دو دهه است که فیلم‌های طنزگونه و کمدی‌محور بر پایه شوخی‌های اروتیک، موزیکال، هجو و جلف‌مآب پیش می‌رود و اوج آن در دهه هشتاد بوده است. در این فضا، سینما متکی به گیشه تصور می‌شود و سازندگان و عاملین سینما وقتی پنداشت‌شان از فروش بالا این مدل کارها باشد، خروجی آثار منجر به حقنه به مخاطب و تغییر سلیقه او خواهد شد و وقتی این سبک کار با فضایی بازتر، منفک از محدودیت در بازتولید دهه چهل تا شصت شمسی باشد، اصرار بر چنین تولیداتی بیشتر خواهد شد.

اقبال گیشه در نگاه فسیلی به سینما

ژانر کمدی یا تلقین غلوآمیز هجو؟

ژانر کمدی در همه جای دنیا با یک تعبیر هنجارشکن اخلاقی و اجتماعی همراه است که به سختی می‌توان از درون آن محتوایی مضمونی با الزامات آگاهی و معرفتی پیدا کرد، چون یکی از بن‌مایه‌های طنز، هجوگویی و نگاه کاریکاتوری به اشخاص و اتفاقات است، اما در این میان غلو در این سازوکار باعث خطا در ابراز و بیان می‌شود که اثر را آلوده به حاشیه و ناهنجاری خواهد کرد.
حقنه یک سبک و سلیقه به مخاطب ،استقبال او را نسبت به هجو، تمسخر و اغراق طنزگونه بیشتر خواهد کرد و در نهایت سینما برای فروش بیشتر به آثار تماما سطحی، تجاری و لمپن روی خواهد آورد که در این شرایط فیلم‌سازان ناخودآگاه برای فروش بالا، رکورد گیشه و بقا در عرصه به چنین شیوه و سبکی روی می‌آورند و عرصه سینما، یک عرصه ناقص و عقیم از تبلور ژانر خواهد شد، چون آنچه تعیین‌کننده گیشه در این چند سال و دهه اخیر شده، یا کمدی‌های سخیف بوده یا فیلم‌های اجتماعی‌محور با قالبی سیاه و تماما تلخ و ناامید کننده که ایجاد چنین فضایی، رقابت در خلق سایر ژانرها را عقیم ساخته است. قطعا سینما نیازمند کمدی و طنز برای تحول احوالات مخاطب و گریز او از روزمرگی است، اما اینکه این ژانر آن هم به بدترین مدلش تبدیل به یک معیار برای تعیین گیشه باشد، اشتباهی مهلک در سازوکار رونق سینما خواهد بود.

کمدی نوستالژیک و کمدی موزیکال، یک فرار رو به جلو

مدیران سینمایی کشور، هرگاه افت مخاطب و متضرر شدن سینما و گیشه را دیده و در پی آن با بها دادن به یک اثر هجو کمدی‌محور، شاهد نجات مقطعی و مُسکن‌گونه گیشه شده‌اند، این راهکار را، تنها راه‌حل نجات و سرپا شدن سینما پنداشته و هر از گاهی به این سبک و گونه آثار فرصت عرض‌اندام می‌دهند، این در حالی است که مبنای ممیزی برای سازمان سینمایی در خصوص آثار نوستالژی‌محور کاملا رها شده و بدون اعمال قدرت است، درحالی که اگر همان محتوا و مضمون در دهه اخیر ترسیم شود، قطعا شامل ممیزی و محدودیت خواهند شد، به همین منظور مدیران، راه نجات گیشه و فاکتورسازی رکوردی را در بها دادن به این‌گونه پنداشته و اهالی سینما هم وقتی می‌بینند در چنین آثاری با دردسر کمتری در خصوص مجوز و ممیزی مواجه می‌شوند، ترجیح می‌دهند بیشتر به سراغ چنین آثار پول‌ساز و سوددهی بروند که هم مدیران را راضی نگه‌دارند و هم خود به یک رزومه و سود قابل توجهی برسند. در این چرخه مستهلک، دیگر جایی برای آثار فاخر، مفهومی و صاحب سبک باقی نخواهد ماند، چراکه هر دو سویه مدیران و سازندگان این فرار رو به جلو را به هر سازوکار پاسخگو، مؤلف‌محور و جریان‌ساز هنری فرهنگی ترجیح می‌دهند.

 

منبع: صبح نو
کد مطلب: ۳۶۷۳۰۷
لینک کوتاه کپی شد

پیوندها

دیدگاه

تازه ها

یادداشت