نگاهی به فیلم «سنت عمِر» ساخته آلیس دیوپ

مادری که نوزادش را در دریا غرق می‌کند، اما گناهکار نیست! | راهنمای فیلم‌های روز سینمای جهان

مادری که نوزادش را به امواج دریا سپرده چطور می‌تواند در دادگاه اعلام بی‌گناهی کند؟

مادری که نوزادش را در دریا غرق می‌کند، اما گناهکار نیست! | راهنمای فیلم‌های روز سینمای جهان

 «سنت عمِر» فیلمی فرانسوی به کارگردانی آلیس دیوپ و در ژانر درام دادگاهی است که کیجه کاگامه و گوسالاگی مالاندا در آن بازی می‌کنند.

داستان از این قرار است: راما زنی است استاد ادبیات و رمان‌نویس که از پاریس به محله سنت عمر می‌رود تا در دادگاهِ زنی به نام لارنس کولی که می‌خواهد کتابی درباره او بنویسد شرکت کند. لارنس دانشجویی سنگالی و متهم به غرق کردن دختر 15 ماهه‌اش در امواج دریاست. راما که خودش چهارماهه باردار است و همسری سفیدپوست دارد و در کودکی نیز با مادرش رابطه‌ای پیچیده و پرتنش و پرکشمکش داشته، با لارنس احساس همدلی می‌کند. راما در مدت حضورش در سنت عمر با مادر لارنس آشنا می‌شود و با مشاهده جریان دادگاه و شناخت بیشتر لارنس و آگاهی از عواطف او نسبت به دخترش و نیز احساسی که خود لارنس به عنوان یک مهاجر از زندگی در فرانسه دارد، دچار اضطراب و نگرانی می‌شود و البته به درک بهتری از خودش به عنوان زنی رنگین‌پوست و همین‌طور رابطه‌اش با مادرش می‌رسد. در انتها، فیلم پیش از اعلام حکم دادگاه با بازگشت راما به پاریس خاتمه می‌یابد.

مادری که نوزادش را در دریا غرق می‌کند، اما گناهکار نیست! | راهنمای فیلم‌های روز سینمای جهان

یک درام دادگاهی اما به معنای نامتعارف آن. اینجا خبری از آن دادگاه های پرحرارت و هیجان‌انگیز و پر از تعلیق فیلم های هالیوودی نیست؛ ناگهان وکیل مدافع با شاهد جدیدی که کسی از حضورش اطلاع ندارد یا سند و مدرک کشف‌نشده‌ای که دادستان از آن بی‌خبر است، به حاضران در دادگاه و تماشاگران فیلم برگ نمی‌زند. در «سنت عمِر» که داستانش از پرونده‌ای واقعی اقتباس شده از این خبرها نیست. دادگاه با دوربینی روایت می‌شود که در بیشتر مواقع ثابت است و به مدت طولانی روی کسی که صحبت می‌کند ثابت می‌ماند. در تدوین تداومی سینمای کلاسیک، مکث بیش از حد بر یک نما اشتباهی غیر قابل قبول است، با این استدلال که تماشاگر بعد از مدتی از تماشای یک قاب ثابت خسته می‌شود و توجه‌اش به فیلم ــــ که هدف اصلی تدوین تداومی جلب این توجه است ــــ از دست می‌رود. در «سنت عمر» کارگردان تعمدا نخواسته که با تغییر مدام زوایای دوربین و برش نماهای مختلف به هم به فیلمش سرعت دهد و جلوی خستگی تماشاگر را بگیرد. استرات‍ژی دوربین نسبتا ثابت و برداشت‌های نسبتا بلندِ دادگاه به این منظور است که تماشاگر فرصت پیدا کند ادله لارنس را ــــ که خودش را در مرگ فرزندش بی‌گناه می‌داند و مصر است که شرایط سخت مهاجران در فرانسه عامل قتل فرزندش محسوب می‌شود ـــــ سبک و سنگین کند و درضمن فشار روانی و اخلاقی‌ای را که هر یک از آدم‌های درگیر در ماجرا از سر گذرانده‌اند تجربه کند.

صحبت‌های لارنس، وکیل مدافع، مرد مسنی که پدر فرزند کشته‌شده لارنس است و حتی دادستان که لارنس را بی‌قید و شرط قاتل می‌داند، بسیار تکان‌دهنده و زنده و درگیرکننده است و تماشاگر فیلم را از روی صندلی سینما (یا مبل خانه‌اش) بر روی یکی صندلی‌های دادگاه به عنوان ناظری نگران می‌نشاند.

راما ممکن است منفعل به نظر برسد، اما کنش او همین گوش دادن به حرف‌های لارنس و سایرین و در واقع روبه‌رو شدن با اضطراب‌ها و دغدغه‌های خودش است. روند دادگاه و شنیدن حرف همه طرفین برای راما حکم نوعی خودشناسی و عینی شدن ترس‌ها و واهمه‌های درونی‌اش را دارد. با عینیت یافتین این ترس‌ها و واهمه‌ها در دنیای بیرونی، او این توان را در خود می‌بیند که ماردش را بفهمد و ببخشد، نسبت به رابطه خودش و نامزدش اطمینان پیدا کند و به عنوان یک زن نویسنده رنگین‌پوست با اعتماد به نفس بیشتری به خودش و حرفه‌اش و جایگاهش در جامعه نگاه کند. 

منبع: همشهری آنلاین
کد مطلب: ۳۷۱۳۸۹
لینک کوتاه کپی شد

پیوندها

دیدگاه

تازه ها

یادداشت