کیانوش عیاری مطرح کرد؛

یکی از پرفروش‌ترین فیلم‌های غیرکمدی سینمای ایران را خواهم ساخت/ چون دستگاه چاپ پولم خراب شد، «ویلای ساحلی» را ساختم

کیانوش عیاری با اشاره به اینکه برای موفقیت یک فیلم در گیشه لزوماً نیازی به ساخت فیلم کمدی نیست، تأکید کرد: فیلم بعدی‌ام یک اثر پلیسی است که مطمئن باشید یکی از پرفروش‌ترین فیلم‌های تاریخ سینمای ایران خواهد بود.

یکی از پرفروش‌ترین فیلم‌های غیرکمدی سینمای ایران را خواهم ساخت/ چون دستگاه چاپ پولم خراب شد، «ویلای ساحلی» را ساختم

فیلم سینمایی «ویلای ساحلی» به عنوان جدیدترین اثر کیانوش عیاری با بازی رضا عطاران،‌ پژمان جمشیدی و ریما رامین‌فر در سینماهای کشور در حال اکران است.

«ویلای ساحلی» در کارنامه کیانوش عیاری اثری متفاوت به حساب می‌آید چراکه سینمادوستان او را به عنوان فیلمسازی اجتماعی می‌شناسند که همواره او روایتگر قصه‌هایی تلخ بوده ولی این بار با «ویلای ساحلی» از این فضای تلخ فاصله گرفته و به گفته خودش قصه‌ای شیرین روایت کرده است.

عیاری پیش‌تر انگیزه خود از ساخت این فیلم را کسب درآمد عنوان کرده است. در گفتگو با این کارگردان درباره این فیلم سینمایی و بازخوردهایی که از اکران آن و همچنین واکنش‌هایی که به اظهارنظر جنجالی‌اش درباره انگیزه ساخت «ویلای ساحلی» دریافت کرده، گفتگویی داشتیم که در ادامه مشروح این گفتگو را می‌خوانید:

آیا شرایط سینمای ایران به شکلی است که هر فیلمساز اگر تمایل به فروش بالا دارد، باید حتماً به سمت سینمای کمدی برود؟

من توصیه نمی‌کنم که هر فیلمساز برای درآمدزایی باید حتماً یک کمدی بسازد، من هم علاقه دارم که فیلم‌هایم فروش داشته باشند و آنقدر فروش خوب برایم مهم و لذتبخش است که چند روز پیش تصمیم گرفتم که فیلم بعدی من یک فیلم پلیسی باشد و با خودم عهد کردم که باید یکی از پرفروش‌ترین فیلم‌های سینمای ایران را بسازم که اثری پلیسی و غیرکمدی باشد. ضرورتی وجود ندارد که برای دستیابی به فروش بالا باید حتماً یک فیلم کمدی ساخت.

حتماً فیلمی غیر کمدی می‌سازم که یکی از پرفروش‌ترین فیلم‌های تاریخ سینمای ایران خواهد بود و مطمئن باشید که موفق خواهم بود.

فیلمنامه این اثر پلیسی در چه مرحله‌ای است؟

نزدیک ۱۰ روز است که به این فیلمنامه فکر می‌کنم و خیلی جدی ذهنم را مشغول کرده است و اطمینان دارم که این فیلم پلیسی می‌تواند اثری بسیار پرفروش باشد.

به عقیده من ضرورتی ندارد که مردم را فقط با خنداندن به سینما بکشانیم، بلکه مردم را بایستی با جادوی سینما به سینما جذب کرد.

اما بسیاری بر این عقیده‌اند که در سینمای ایران عوامل تعیین‌کننده در فروش مسائلی غیر از کیفیت فیلم هستند و سازوکارهای تعیین‌کننده دیگری وجود دارد که شاید یکی از این‌ها مربوط به اقدامات پخش‌کننده فیلم باشد و به همین دلیل فروش، ارتباط چندانی با کیفیت فیلم ندارد.

پخش‌کننده قطعاً به دنبال فروش بالا و درآمدزایی است همانطور که فروش فیلم برای تهیه‌کننده هم اهمیت دارد. اینکه چرا فیلم‌های کمدی به چنین موقعیتی رسیده‌اند دلیلش در درجه اول به وضعیت روحی جامعه ما مربوط می‌شود. مردم آنقدر دل‌شکسته و دل‌زده هستند که احتیاج دارند حداقل به مدت دو ساعت وارد فضای دیگری شوند.

قطعاً فیلم کمدی نمی‌تواند معجزه کند و مردم را از فضای واقعی زندگی‌شان دور کند اما حداقل یک امکان موقت به آن‌ها می‌دهد که به چیزهای جدی فکر نکنند. غیر از این شرایط که مربوط به وضعیت روحی مردم می‌شود حاکمیت هم بی‌میل نیست که فیلمسازان را از فضای جدی، تلخ و محزون زندگی دور کند. فکر می‌کنم این حزن و تلخی در وجود اکثر فیلمسازان خوب ایرانی وجود دارد و از شرایط سیاسی و پیرامون زندگی خودشان و کشورشان دل‌شکسته هستند و این وضعیت روحی برای من هم وجود دارد.

اگر من فیلم «ویلای ساحلی» را می‌سازم که فیلم کمدی نیست اما اثری بسیار شیرین است و تا الان هم توانسته فروش قابل توجهی داشته باشد، تنها به دلیل حضور رضا عطاران و پژمان جمشیدی نیست، مردم می‌توانند این دو بازیگر را در یک فیلم کرخت و ضعیف ببینند و فیلم پس از مدت کوتاهی فروشش متوقف شود اما اگر فروش فیلم ادامه دارد و امیدوارم این روند بیشتر هم ادامه‌دار باشد به خاطر شیرین بودن فیلم است.

چرا فیلم «ویلای ساحلی» را فیلمی شیرین می‌دانید و تأکید دارید که اثری کمدی نیست؟ چه تفاوتی در تعریف این دو گونه فیلم وجود دارد؟

فیلم شیرین فیلمی است که تماشاگر وقتی وارد سالن می‌شود چندان درگیر مسائل غم‌انگیز و محزون پیرامون خودش نشود. ما این دو نوع فیلم را در دیگر کشورها هم می‌بینیم به عنوان مثال در آمریکا جری لوییس فیلم‌هایی ساخته و بازی کرده که کمدی هستند، در این فیلم‌ها از او رفتارهای اغراق‌آمیز می‌بینیم که بعضی از آن‌ها مثل فیلم «The Patsy» در حد شاهکار هستند، این فیلم‌ها کمدی به حساب می‌آیند اما کارگردان دیگری هم هست که فیلم شیرین می‌سازد مثل بیلی وایلدر که آثاری چون «ایرما خوشگله» یا «بعضی‌ها داغشو دوست دارند» را در کارنامه خود دارد؛ این فیلم‌ها کمدی نیستند اما نشاط‌انگیز هستند و تماشاگر را درگیر مسائل سخت زندگی نمی‌کنند.

این آثار بخش‌های شیرین زندگی را مدنظر قرار می‌دهند و فیلم‌هایی شیرین هستند؛ مثل فیلم «ویلای ساحلی» که اگر تماشاگر در حین دیدنش اندک خنده‌ای هم می‌کند به خاطر این است که ضرورت فیلم تماشاگر را می‌خنداند و کوششی برای خنداندن وجود ندارد. کوشش من در «ویلای ساحلی» این است که تماشاگر درگیر مسائل زندگی کسالت‌بار و محزون خودش نباشد و بتواند برای ساعتی از این فضا فاصله بگیرد.

فیلم «ویلای ساحلی» اگر چه به سرنوشت فیلم‌های قبلی شما دچار نشد اما با بازخوردهای متفاوتی روبرو بوده است. واکنش‌ها به ساخت این فیلم از زمانی که انگیزه خود را برای ساخت آن بیان کردید، بسیار بیشتر هم شد.

برخی به این جمله من که گفته بودم به خاطر پول «ویلای ساحلی» را ساختم نگاه عجیبی داشتند. باید به این افراد بگویم من بعد از عمری فیلم ساختن در سینمای ایران، به طوریکه همه فیلم‌هایم آثاری جدی و محزون بودند و بدون استثناء تمام آن‌ها از سوی دولت‌ها با مشکل مواجه شدند، تصمیم گرفتم فیلمی کمدی بسازم. این آثار نه تنها آورده مالی برایم نداشتند بلکه من را درگیر دردسر و گرفتاری کردند.

ذهنیت بسیاری این است که من حق ندارم بعد از ساخت «روزگار قریب»،‌ «خانه پدری»، «بودن یا نبودن» و «بیدار شو آرزو» فیلم شیرین بسازم؛ من بایستی همچنان تلخ و آزاردهنده باشم. به این افراد که چنین ذهنیتی دارند باید بگویم دستگاه چاپ پولم دچار مشکلی شده و به همین دلیل دیگر نمی‌توانم پول چاپ کنم و از این جهت ناچار هستم که با نوع فیلمسازی به یک درآمدی دست پیدا کنم.

حتی وقتی سریال «روزگار قریب»‌ را ساختم در برنامه زنده تلویزیون مجری با اشاره به اینکه گرایشات فکری من به دوران پوست انداختن ایران بسیار جالب است، از من پرسید که چه انگیزه‌ای برای ساخت این سریال داشتم و من در پاسخ گفتم که انگیزه من در درجه اول پول درآوردن بود و «روزگار قریب» را به این دلیل ساختم که تعداد زیادی از فیلم‌هایم دچار توقیف و نابودی شده بودند، من پول احتیاج داشتم و در آن زمان صدها میلیون تومان به نزول‌خواران بدهکار بودم و تنها راه نجات من پول درآوردن بود و تنها کاری که می‌توانستم انجام دهم فیلم ساختن و کسب درآمد بود که به همین دلیل «روزگار قریب» را ساختم و توانستم با درآمد معمولی آن سریال از شر نزول‌خواران راحت شوم. این حق طبیعی من بود که به درآمد فکر کنم و اصلاً قرار نبود انگیزه طبیعی من را که پول درآوردن بود، پنهان کنم و به مسائل دیگری اشاره کنم و با ناصادقی، مخاطب و تماشاگر را فریب دهم. همان زمان چون به صراحت حرفم را زدم عده‌ای به کامشان خوش نیامد و انتقاد کردند که من چرا با این صراحت گفتم که به خاطر پول «روزگار قریب» را ساختم.

آن زمان صادقانه انگیزه‌ام را بیان کردم و الآن هم صادقانه می‌گویم که به خاطر پول «ویلای ساحلی» را ساختم؛ پولی که هم می‌تواند نازنین باشد و هم نفرت‌انگیز و این به مخاطب بستگی دارد که کدام یک از این دو صفات را به من منتسب کند.

با این وجود، «ویلای ساحلی» جایگاهی در کارنامه کیانوش عیاری دارد؟

«ویلای ساحلی» را فیلم خوبی می‌دانم و از آن ناراضی نیستم اما مسلماً از انگیزه‌های اصلی زندگی‌ام که با من سرشته شده و آن تلخکامی و زهرآگین بودن زبان و نگاهم، فاصله دارد. «ویلای ساحلی» ربطی به فیلم «خانه پدری»،‌ «کاناپه» یا «بودن یا نبودن» ندارد اما من به هیچ‌ عنوان برای اینکه فیلمی شیرین بسازم وارد حوزه ابتذال نشدم و شما اثری از ابتذال را در «ویلای ساحلی» نمی‌بینید.

بازی بازیگران خوب است، تا حد ممکن سعی کردم از تجربه و توانم برای صحنه‌آرایی استفاده کنم و مخاطب را با تصاویری با کیفیت روبرو کنم.

سینمای کمدی در ایران معمولاً با کلیدواژه «ابتذال» نقد می‌شود، یک فیلم مبتذل چه ویژگی‌هایی دارد که «ویلای ساحلی» را فاقد این ویژگی‌ها می‌دانید؟

معنای ابتذال را همه می‌دانیم، به نظرم ابتذال در سینما ورود به عرصه دیالوگ‌های سخیف است؛ دیالوگ‌هایی که فقط و فقط برای خنداندن مخاطب بیان می‌شوند و فیلم سعی دارد به هر قیمت ممکن مخاطب را بخنداند.

در ابتذال معمولاً فیلمساز به سمت سوژه‌های دم دستی می‌رود اما این دم دستی بودن هم به خودی خود کافی نیست تا اثری را مبتذل بدانیم؛ فیلم «کاناپه» هم سوژه بسیار پیش پا افتاده‌ای دارد، خانواده‌ای که یک مبل را پیدا می‌کند و می‌خواهند از آن مبل در خانه‌شان استفاده کنند که همین مسئله ماجراهایی را در پی دارد. این سوژه بسیار پیش پا افتاده است اما نوع نگاه من و نوع استفاده من از آن کاناپه در فیلم «کاناپه» مهم است که من چگونه از این سوژه استفاده می‌کنم. در فیلم‌های مبتذل اتفاقاتی پی در پی رخ می‌دهند و منطقی برای رخ دادن آن‌ها وجود ندارد به طوریکه همه چیز صرفاً برای خوشامد تماشاگر و شکل‌گیری یک فضای کمیک یا جذاب برای جذب کردن تماشاگر است.

منبع: ایلنا
کد مطلب: ۳۷۲۳۷۶
لینک کوتاه کپی شد

پیوندها

دیدگاه

تازه ها

یادداشت