درباره رویدادی که میلیون‌ها دلار می ارزد

امروز مهم‌ترین پرسشی که وجود دارد، این است واقعا برگزاری دو جشنواره جهانی و ملی در کنار هم چه حُسن و آورده‌ای برای سینمای ایران داشت، چه اتفاق جهانی شگرفی را برای سینمای ایران رقم زد؟

درباره رویدادی که میلیون‌ها دلار می ارزد

 تینا جلالی در روزنامه اعتماد نوشت: سه سال پیش، وقتی خبر تلفیق جشنواره جهانی و ملی فیلم فجر اعلام شد، کوچک‌ترین تصوری نمی‌شد که دوباره بعد از سه سال باید به همان نقطه قبل برگردیم، همان سه سال پیش به تصمیم مسوولان انتقاد کردیم و طی گزارش‌های مفصل به رتبه خوب جشنواره جهانی پرداختیم که به صورت مستقل با تلاش سینماگران رسیده بود، همان زمان نوشتیم که می‌توان به عملکرد مسوولان جشنواره جهانی انتقاد داشت، اما نادیده گرفتن کل زحمات چند ساله آنها دور از انصاف است، اما گوش شنوایی نبود که نبود، به قول یک منتقد شناخته شده انگار اصرار بی‌منطق و لجبازانه در ادغام دوباره آن بود.

همان روزها رضا کیانیان به روزنامه اعتماد گفته بود:« تعطیلی جشنواره جهانی اتفاق اجتماعی مهمی است. واقعا چرا وزیر ارشاد و معاونش، رییس سازمان سینمایی، جشنواره بین‌المللی فیلم را تعطیل می‌کنند؟ با چه نقشه‌ای؟ جشنواره بین‌المللی فیلم فجر قبلا با جشنواه ملی فجر با هم برگزار می‌شد. وقتی با هم برگزار می‌شد بخش بین‌الملل زایده‌ای بیش نبود. فقط در حد حرف بود. وقتی جشنواره بین‌المللی فیلم بالاخره مستقل شد، تازه شکوفا شد و با مدیریت رضا میرکریمی فقط پس از چند سال به جایی رسید که اتحادیه تهیه‌کنندگان جهانی به آن درجه الف دادند. این درجه الف یعنی همسطح جشنواره‌های ونیز، کن و برلین. این اتفاق چند دلار می‌ارزد؟ هر کشوری چند میلیون دلار باید خرج کند تا به درجه الف برسد؟ ما آن دلارها را خرج نکردیم ولی آن امتیاز را گرفتیم.»

البته ناگفته نماند آن زمان بعضی از روزنامه‌نگاران و منتقدان و البته بعضی سینماگران به رویکرد برگزاری جشنواره جهانی انتقاد داشتند و بیشتر از محتوا به شکل و شمایل و بودجه و هزینه برگزاری آن می‌پرداختند. این گروه هیچ‌ وقت به این توجه نمی‌کردند که برگزاری جشنواره جهانی به صورت مستقل چه آورده‌های مثبتی برای کشورمان و فیلمسازان داخلی می‌تواند داشته باشد‌.

به هر صورت آن زمان خودمان را قانع کردیم و گفتیم سال‌های دورتر هم جشنواره‌های ملی و جهانی با هم برگزار می‌شد حالا دوباره با هم تلفیق شود مگر چه می‌شود؟ شاید تصور می‌کردیم که وقتی مدیران دولت آقای رییسی با اصرار و با شتاب دو جشنواره را با هم ادغام می‌کنند حتما اتفاق خوبی قرار است بیفتد.

البته خود مدیران جشنواره جهانی عسگرپور و میرکریمی با آن همه دوندگی بعد از چند انتقاد صریح و تند بی‌خیال ماجرا شدند و به کارهای خودشان پرداختند و همه ‌چیز خیلی زود به دست فراموشی سپرده شد.

بعد از یکی، دو، سه سال تلفیق این دو جشنواره، امروز مهم‌ترین پرسشی که وجود دارد، این است واقعا برگزاری دو جشنواره جهانی و ملی در کنار هم چه حُسن و آورده‌ای برای سینمای ایران داشت، چه اتفاق جهانی شگرفی را برای سینمای ایران رقم زد؟

واقعا چرا این همه لجبازی و اصرار در ادغام دوباره آن بود؟ چرا حداقل احترام برای تلاش مدیران (میرکریمی و عسگرپور) در سینما قائل نبودند و اساسا چرا هر مدیری که می‌آید عادت کرده که باید چرخ را از نو اختراع کند؟ چرا باید این همه هزینه کرد؟ و چراها و علامت سوال‌های زیادی که در این باره وجود دارد.

هفته گذشته خبر آمده که دوباره جشنواره ملی و بین‌الملل از هم جدا شدند. البته که این تفکیک اتفاق مبارک و مهمی است، چراکه جلوی ضرر هر جا که گرفته شود نفع است، اما حتما باید سه سال می‌گذشت و تجربه می‌شد تا اهمیت جشنواره جهانی دوباره مشخص و جای خالی آن حس شود؟

حالا که قرار است جشنواره جهانی به صورت مستقل برگزار شود ‌ای کاش طوری برنامه‌ریزی شود که دوباره همه‌ چیز را از اول تجربه نکنیم. قطعا می‌توان برای برگزاری هر چه بهتر این رویداد بین‌المللی پیشنهادات زیادی مطرح کرد و حتی دستاورد مسوولان گذشته (میرکریمی و عسگرپور) در جشنواره جهانی را کارشناسی دقیق انجام داد، خوبی‌های آنان را نگاه داشت و کمی و کاستی‌ها را رفع کرد، اما نباید دوباره خطا کرد.

کوتاه سخن اینکه باید از این فرصت به دست آمده نهایت استفاده را کرد به شرط آنکه تجربه را دوباره تجربه  نکنیم .

 

کد مطلب: ۳۷۷۹۲۴
لینک کوتاه کپی شد

پیوندها

دیدگاه

تازه ها

یادداشت