رژِ لب مات، ابروهای نازک... اینها از شما بود آریان
گروه «آریان» در سال های شروع به کار خود به سرعت جای خود را در میان مخاطبان باز کرد و با استقبال زیاد جامعه ای قرار گرفت که موسیقی پاپ در آن تنها چندسالی به صورت رسمی اجازه انتشار یافته بود.
این گروه، در تاریخ موسیقی پاپ ایران بسیاری از عنوانهای اول را یدک میکشد: اولین گروه پاپ بعد از انقلاب، اولین گروه مختلط تاریخ موسیقی ایران، اولین گروه پاپ دارنده گروه کر و صاحب عنوان پرفروشترین آلبوم تاریخ موسیقی پاپ ایران.
در زمستان سال ۱۳۷۷ برای اولین بار علی پهلوان و پیام صالحی در دوران سربازی در کرمانشاه با هم آشنا شدند، و پس از گذشت مدتی وجه اشتراک بیشتری در بین خود احساس کردند و اشتراکات قابل توجهی در شعر، آواز و موسیقی داشتند و به همین دلیل ایده تشکیل یک گروه به نام«آریان» کلید خورد. برای شروع گروهی متشکل از آواز ویولن، گیتار به سبک ایرانی، دو خواننده اصلی با لحن و نوایی متفاوت و در پشت این نواها خانمها به عنوان همخوان تشکیل شد. علاوه بر این «آریان» با استفاده از عباراتی ساده و دلچسب در اشعار، طیف گستردهای از جامعه را جذب کرد. آلبومهای این گروه به ترتیب گل آفتابگردون (۱۳۷۹)، و، اما عشق (۱۳۸۰)، تا بینهایت... (۱۳۸۳)، بیتو باتو (۱۳۸۷) و خداحافظ (۱۳۹۳) بود که در این سالها منتشر شد.
کاربری در این باره نوشت: «این عکسا از آخرین پست علی پهلوانه. باورش سخته، ولی واقعا اعضای گروه آریان سنی ازشون گذشته ها. عملا نوستالژی محسوب میشن الان. خیلی جذاب و یونیک بودن اون موقعا و آهنگای پرواز و گل آفتابگردون و فردا مال ماست ترکونده بود. حتی من که بچه بودم از رفتار بزرگترا و دهه شصتیهایی که اون زمان تو بیست و چند سالگیشون بودن میفهمیدم که اولین باره همچین چیزی و جدا از جذابیت کارشون آدما با یه حس امیدواری و خوشبینی بهشون نگاه میکردن و دوسشون داشتن.
کنسرت سال ۸۱ که من به شخصه سیدی شو پودر کرده بودم دیگه از بس که نگاه کردم، واقعا تو اون دوران اتفاق فوق العادهای بود. کنسرتی که با اسپانسرینگ LG برگزار شده بود؛ با آهنگ ستاره شروع میشد و یکی یکی میومدن روی صحنه تعظیم میکردن با اون رقص نورای لیزری رنگی رنگی عجیب و غریب که خیلی حس کول بودن داشت.
بعد حضور اون سه تا خانمی که همخونی میکردن (خواهران کاشمری و اون. خانم قدبلنده که گیتارم میزد و اسمش یادم نمیاد الان) یه تهاجم فرهنگی به حساب میومد اونموقع . ابروهای نازک خطی، شال سفید نازک (خیلی لاکچری بود)، پنکک خیلی روشن، رژ لب ماتم که اون موقع مد نبود و همه لیپ گلاسای بررراق و البته خط لب. آقایونم که همه موها از بیخ تا نوک غرق ژل بود. علی پهلوان با اون چشمای آبی و موهای روشنش و اون پسر ویالونیسته سیامک خواهانی پسرای کراش خور بودن. محمدرضا گلزارم که گیتار میزد اون موقع اصلا معروف نبود؛ هنوز مثل الانم نبود اون موقع یه آقاپسر گوگولوی لاغر اندامی بود با چشمای محجوب، سر پایین و لبخندی که حتی.»
کاربر دیگری نوشت: گروه آریان خیلی جادویی و عجیبه. توی یه بازهای از زندگی اکثریتمون وجود داشته که وقتی آدم بهش فکر میکنه فقط خوشحالی و شادی و ملودی شاد یادش میاد؛ و عجیبتر اینه که هنوز با وجود این که دیگه نیستن؛ با گوش دادن آهنگاشون آدم میتونه پرت شه به همون روزا و از ته دلش لبخند بزنه.
دیگری نوشت: ولی گروه آریان صرفا نوستالژی دهه شصتیا نیست، من متولد ۷۵ام، وقتی آریان معروف شد خیلی کوچیک بودم، چون بابا و مامانم سر کار بودن روزا مامان بزرگم نگهم میداشت، تو اون تایم تنها تفریحم همین بود که سی دیِ کنسرت آریانو میذاشتم تو ویدیو و ساعتها باهاشون جلو تلوزیون میخوندم و میرقصیدم
دیگری نوشت: منم یادمه اون موقع کنسرت گروه آریان دو سه هزار تومن بود
کاربر دیگر نوشت:کی فکرش رو میکرد که گروه آریان هم یه روز بشه نوستالژی!
منبع: برترین ها
دیدگاه