در گفتگو با پیروز ارجمند، آهنگساز مطرح شد؛
این مثلث کرمانی را هوشنگ مرادی شکل داد
موسیقی هیچگاه از یاد نمیرود؛ با گذشت سالها نیز در گوشهای از خاطرات ما، ماندگار خواهد شد. اگر آهنگسازان نبودند بیشک چنین نمیشد. رونمایی از نسخه صوتی کتاب «بچههای قالیبافخانه» بهانهای شد تا با پیروز ارجمند، موسیقیشناس قومی و آهنگساز مطرح کشور گفتگویی داشته باشیم.
او تجربه همکاری خود با هوشنگ مرادی کرمانی، برای تولید کتاب صوتی «بچههای قالیبافخانه» را یکی از افتخارات خود دانست و از همکاری جدید خود با او خبر داد. این کتاب صوتی با صدای نادر فلاح در تاریخ ۱۷ شهریور رونمایی شد.
کتاب «بچههای قالیبافخانه» از دو بخش تشکیل شده است. هوشنگ مرادی کرمانی، در این کتاب ماجرای آدمهای چند دهه پیش را روایت میکند که در شهر کرمان زندگی میکردند. روزی مردم آن شهر از راه قالیبافی تأمین میشد؛ در آن زمان به واسطه فرهنگ حاکم، جریانهای اقتصادی و تجاری، ظلم آشکاری در حق کودکان، نوجوانان و جوانان قالیباف درحال رخ دادن بود.
بهعنوان یک آهنگساز ضرورت وجود موسیقی در کتاب صوتی را چقدر میدانید؟
وجود موسیقی در کتاب صوتی چند وجه دارد. یک وجه آن ایجاد تنوع شنیداری است. شنیدن صدای گوینده همراه با موسیقی برای چندین ساعت، قابل شنیدنتر و تلطیف میشود. وجه دیگر به کارکرد موسیقی در کتاب صوتی مربوط میشود؛ یعنی موسیقیای که متناسب با فضای داخل کتاب است. باید با توجه به زمان، جغرافیا و تحلیل محتوایی که از آن کتاب ارائه میشود، موسیقی متن شکل بگیرد. وجه سوم باند صوتی است؛ باند صوتی ترکیبی از افکت، موسیقی و خوانش است. زمانی که این سه با یکدیگر ترکیب شوند، میزان اثرگذاری چند برابر خواهد شد؛ به نظر من این سه مورد از ضروریات موسیقی در کتاب صوتی هستند.
همانطور که گفتید جغرافیای داستان در آهنگسازی کتاب صوتی یک عامل مهم است، آیا به این واسطه از ساز بومی کرمان استفاده شده است؟
بله. برای ساخت آهنگ متناسب، دستگاه همایون انتخاب شد که در کرمان بسیار مرسوم است و علاوه بر آن مردم شهر کرمان علاقه زیادی به آن دارند. شروه یا غریبی خوانی کرمان؛ که نوعی آواز غمگین است نیز در متن استفاده شده است.
آواز و سازها چگونه به کار رفتند و چه ویژگیای داشتند که با محتوا سازگار شدند؟
بخشی از آوازهای کار یا کار آواها که در قالیباف خانه رایج است، ساختار موسیقی این کتاب صوتی را تشکیل میدهد؛ ولی همگی این موارد بهعنوان یک عطرمایه موسیقیایی استفاده شدهاند. سازهای به کار رفته همگی ایرانی هستند. این اثر تلفیقی از موسیقی سنتی و موسیقی کرمان بوده و من به آن جغرافیا وفادار بودهام. قالیبافی و قالیباف خانه یک فرهنگ رایج در کرمان است؛ حتما این را میدانید که در مورد وجه تسمیه نام کرمان اشاره میشود که کرمان برگرفته از کارِمان است و در قدیم کار به معنای دار قالی بوده است.
شما، نادر فلاح و هوشنگ مرادی کرمانی، هر سه کرمانی هستید؛ این گروه کرمانی چگونه شکل گرفت و چه تاثیری در فرآیند تولید اثر داشت؟
پیشنهاد اصلی از سمت آقای کرمانی صورت گرفت؛ ایشان من و آقای فلاح را انتخاب کردند. این مثلث توسط آقای مرادی شکل گرفت و ناشر نیز بسیار استقبال کرد. نتیجه کار به همان شکلی که توقع داشتیم بود و اثر تا حدودی کرمانی سازی شد.
معیار استفاده از گویش مناسب در این اثر چه بود؟
اهمیت استفاده از گویش کرمانی بسیار بالا بود و آقای فلاح هم گزینه خوبی بود. نادر فلاح میدانست چگونه از گویش مرسوم و کلاسیک کرمان، نه گویشی غلوآمیز و همراه طنز استفاده کند. شاید من هم بهعنوان یک آهنگساز کرمانی که پژوهش پایاننامه دکتری خود را در حوزه موسیقی محلی کرمان انجام داده است و بهواسطه تجربیاتی که در حوزه موسیقی داشته است؛ گزینه مناسبی برای رقم زدن نتیجه مطلوب بودهام.
ارتباط شما بهعنوان یک آهنگساز با آقای هوشنگ مرادی کرمانی به چه صورت است؟
این پنجمین تجربه کار من با آقای کرمانی است؛ برای فیلمهای ایشان آهنگسازی کردهام و این اتفاق در تداوم همکاری ما بوده است. اجازه دهید این نکته را نیز اضافه کنم که در حال حاضر مشغول انجام کار جدیدی با هوشنگ مرادی کرمانی هستم. این اثر پیش رو بر اساس کتاب «شما که غریبه نیستید» تولید خواهد شد که درباره زندگینامه ایشان است. داستان این کتاب ترکیبی از شیرینی و تلخیها است، به نظر من میتوان گفت یکی از برجستهترین آثار آقای کرمانی است که افتخار آهنگسازی آن را دارم.
دیدگاه