جعلیاتی به نام سیمین دانشور
سرنا_ نوشتههایی در فضای مجازی به نام سیمین دانشور منتشر میشوند که در هیچیک از آثار و نوشتههای این نویسنده فقید دیده نمیشوند و با نگاه و قلم او هم تطابقی ندارند.
حتما شما هم دیدهاید دستنوشتههایی را که با عنوانهایی شبیه به «چقدر زیبا میگوید سیمین دانشور» منتشر و در فضای مجازی از صفحهای به صفحهای دیگر منتقل میشوند؛ چه بسا که سیمین هرگز حتی آنها را ندیده، چه برسد به اینکه نوشته باشدشان!
چند سالی است نام سیمین دانشور هم همانند نام برخی دیگر از شاعران و نویسندگان اسباب لایک خوردن یک عده شده است. در این بین برخی با انتشار دستنوشتههای خودشان با نام سیمین دانشور و پس از مدتی افشای ماجرا و نام نویسنده، میخواهند مثلا به شهرتی برسند.
برخی از این نوشتهها تا جایی به نام این نویسنده نسبت داده شدهاند که کافی است چند کلمه اول آن را در مرورگر جستوجو کنید تا شکل کاملتری از آن را با نام سیمین دانشور برای جستوجو به شما پیشنهاد دهد؛ این درحالی است که خیلیها این روزها برای صحت تعلق نوشتهها و شعرها به اهل قلم به این فضا اتکا و اکتفا میکنند.
در اینجا نگاهی داریم به برخی از نوشتههای جعلیای که به سیمین دانشور نسبت داده شده و حتی به رسانههای رسمی هم راه یافتهاند. پس از مشخص شدن جعلی بودن اینگونه نوشتهها، بعضا یا چند صاحب پیدا میکنند و یا اصلا صاحبی ندارند.
«حق حضانت برای تو، درد زایمان برای من!
نام خانواده برای تو، زحمت خانواده برای من!
چهار عقد، برای تو، حسرت عشق برای من!
هزار صیغه برای تو ، حکم سنگسار برای من!
هوس برای تو! عفاف برای من!
هزار سال گذشت این مرض درمان نشد!
همه چیز برای تو؛ و هیچ برای من...
بهراستی زن بودن کار مشکلی است:
مجبوری مانند یک کدبانو رفتار کنی، همانند یک مرد کار کنی، شبیه یک دختر جوان به نظر برسی و مثل یک خانم مسن فکر کنی.»
«ای رفته ز دل، رفته ز بر، رفته ز خاطر/ بر من منگر، تاب نگاه تو ندارم»
«بهراستی زن بودن کار مشکلی است.
مجبوری مانند یک کدبانو رفتار کنی،
همانند یک مرد کار کنی،
شبیه یک دختر جوان به نظر برسی
و مثل یک سالمند فکر کنی...»
«نازنینا، دوست یعنی انتخاب/ یعنی از بنده سلام از تو جواب
دوست یعنی دل به ما بستی رفیق؟/ دوست یعنی یاد ما هستی رفیق؟
دوست یعنی مطلبت را دیدهام/ یعنی احوال تو را پرسیدهام
دوست یعنی در رفاقت کاملی/ دوست یعنی: نیستی و... در دلی
دوست یعنی: دوستی را لایقم؟/ تو حقیقت، من مجازی عاشقم
دوست یعنی کار و بارم خوب نیست/ تو نباشی، روزگارم خوب نیست
دوست یعنی بغض لبخندم شکست/ دوری و جای تو گلدانی نشست
دوست یعنی مثل جان و در تنی/ دوست یعنی خوب شد تو با منی
دوست یعنی حسرت و لبخند و آه/ میشوم دلتنگ رویت گاهگاه
دوست یعنی جای پایت بر دل است/ دوری از تو جان شیرین مشکل است
دوست یعنی نکتههای پیچ پیچ/ دوست یعنی جز محبت، هیچ هیچ
دوست یعنی از سکوت من بخوان/ دوست یعنی در کنار من بمان
دوست یعنی خندههای ریز ریز/ دوست یعنی دوستت دارم عزیز»
سیمین دانشور زاده هشتم اردیبهشتماه سال ۱۳۰۰ در شیراز، نویسنده و مترجم بود. او را به عنوان نخستین زن ایرانی که به صورتی حرفهای در زبان فارسی داستان نوشت معرفی میکنند و «سووشون» را مهمترین اثرش میدانند. از رمانهای او به «جزیره سرگردانی»، «ساربان سرگردان»، «کوه سرگردان»، از ترجمههایش به «سرباز شکلاتی»، «دشمنان» و «داغ ننگ» و از آثار غیرداستانیاش به «غروب جلال» میتوان اشاره کرد.
سیمین دانشور در ۱۸ اسفند سال ۱۳۹۰ درگذشت.
منبع: ایسنا
دیدگاه