دکتر قدرتالله طاهری: محمود دولتآبادی، فردوسی ادبیات معاصر است
سرنا_ قدرتالله طاهری نویسنده و پژوهشگر معاصر و مدرس دانشگاه معتقد است: دولتآبادی در آثارش بر نحوه انتقال جامعه ایرانی از نظام کهنتر به نظام نوین دست میگذارد، در همه آثار دولتآبادی «کلیدر» دقیقا نقشی را بازی میکند که شاهنامه در دوره خودش ایفا کرد. فردوسی نیز در قرن چهارم، دوره جدید ایران را با فرهنگ کهن آشنا کرد.
طاهری در توضیح نقش دولتآبادی در ادبیات داستانی معاصر گفت: پس از انقلاب مشروطه و دوره ای که حدود ۱۰۰ تا ۱۱۰ سال از آن میگذرد، وارد مرحله جدیدی شدیم و زندگی ما و بنیان های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی کاملا متحول شده است. دوره جدیدی که میشود آن را عصر نوزایی جدید نام گذاشت. همانطور که فردوسی در دوره ای زندگی میکرد که ایران بعد از اسلام، تلاش میکرد به مولفه های فرهنگی قبل از آن چنگ بزند و ضمن حفظ، آنها را با مولفه های مکتب وحیانی ترکیب کند، به گونه ای که ارتباط خود را با دنیای قبل قطع نکند و با جهان جدید اسلام نیز انس و الفت بگیرد.
وی افزود: فردوسی در قرن چهارم این نقش را بازی کرد و دوره جدید ما را با فرهنگ کهن آشتی داد، در دوره معاصر که ادبیات داستانی، ژانر قالب و مسلط دوران معاصر ماست، نقش نویسندگان بزرگی چون صادق هدایت، سیمین دانشور، جلال آل احمد و داستان نویسان دیگر، ستودنی است اما دولتآبادی فرد دیگری است، نقش ویژه ای که من برای او قائل هستم، با توجه این که از یک طبقه اجتماعی کاملا ویژه ای برخاسته است و روستازاده ای است که به شهر آمده و وضعیت تعلیقی طبقه اجتماعی او کمک کرده است تا این وضعیت تعلیق را خوب درک کند.
طاهری با اشاره به دوره های انتقال فرهنگ، اظهار داشت: دولتآبادی در آثارش بر همین نحوه انتقال جامعه ایرانی از نظام کهن تر به نظام نوین دست میگذارد، در همه آثار دولتآبادی، کلیدر دقیقا نقشی را بازی میکند که شاهنامه در دوره خودش ایفا کرد. در کلیدر به راحتی میبینید که مردم ایران که میخواهند از یک سبک زندگی مبتنی بر زندگی روستایی به نظام شهری وارد شوند، چه رنج هایی را تحمل میکنند یا مثلا در جای خالی سلوچ میبینیم با این که یک خانواده درگیر هستند ولی همین خانواده نماد کوچک و خلاصه شده خانواده ایرانی است. شما مسائل خرد و کلان ایران را در آثار دولتآبادی میتوانید ببینید. اگر به فرض محال از این سده هیچ سند تاریخی باقی نماند، تنها کلیدر و جای خالی سلوچ باشد از طریق این دو رمان خوانندگان میتوانند برای آیندگان آیینه تمام نمای تحولات معاصر باشد و سندی اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی به شمار برود.
طاهری با اشاره به اهمیت صادق هدایت در ادبیات معاصر اضافه کرد: اگر صادق هدایت از میان ما نمیرفت یکی دو داستان معروف او بوف کور و سه قطره خون نوید میداد که بتواند چون یک پیشگام در حوزه داستان نویسی باشد ولی اگر چه آثار او اعتبار دارند، در حجم تولیدات ادبی ناتمام باقی ماند اما دولتآبادی چون عمر طولانی کرده است و از دوره جوانی چند داستان بلند که سرای سپنج نام دارند تا دوره اخیرش، بیش از ۵۰ سال است که در حوزه داستان قلم میزند، هم فرصت زمانی ایشان بیشتر بوده و هم تجربه پیشینیان این فرصت را که فردوسی زمانه ماست و این فرصت را به وجود میآورد.
وی افزود: حتما تاثیر هدایت بر دولتآبادی نمایان تر است، در یک مصاحبه، به تاسی از یک نویسنده که گفت همه ما از شنل گوگول درآمده ایم، دولتآبادی گفت ما همه از تاریک خانه هدایت بیرون آمده ایم و اثر هدایت در همه داستان نویسان ما بارز و آشکار است، دولتآبادی چندان آثار شاخصی تولید کرده است که ۵ دهه داستان نویسی را عصر محمود دولتآبادی بدانیم.
منبع: خبرآنلاین
دیدگاه