مهستی گنجوی؛ بانوی رباعی و شهرآشوب
سرنا_محمدجعفر محمدزاده میگوید تراز رباعیهای مهستی گنجوی در زبان فارسی از او شاعری ماندگار ساخته است.
عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی و مدیر رادیو ایران در یادداشتی که دراینباره قرار داده، آورده است: «نام مهستی از ترکیبی عربی و فارسی گرفته شده است؛ از دو بخش مَه یا مِه به معنی ماه یا بزرگ که با سَتّی، مخفف سَیّدتی در معنی ماهبانویِ من یا بانوی بزرگِ من ترکیب شده است.
مهستی گنجوی در اواخر سده پنجم در شهر گنجه از شهرهای قفقاز جنوبی زاده شده است. او از زنان شاعر و نامبردار ایرانی در عهد غزنویان و سلجوقیان در سدههای پنجم و ششم است. شهرت مهستی گنجوی به دو چیز است؛ یکی رباعیهای دلکش و عاشقانه و دیگر شعر شهرآشوب او. شهرآشوب گونهای شعر عاشقانه است که در آن شاعر از مشاغل، محلهها و افراد سرشناس یک شهر نام میبرد و در کنار خلق مضمونهای ظریف و عاشقانه گزارشی از اوضاع فرهنگی و اجتماعی و حتی سیاسی یک شهر و منطقه را به دست میدهد؛ گاهی هم شهرآشوب در هجو اهل یک شهر و دیار سروده میشود.
گفته شده مهستی، همسر امیر احمد پسر خطیب گنجه بوده است و بین این دو گفتوگوها و مناظرههای عاشقانه برقرار بوده که البته در انتساب دقیق همه آنها به این دو تردیدهایی وجود دارد.
حمدالله مستوفی، عطار نیشابوری، شمس قیس رازی، دولتشاه سمرقندی و سیدحسن غزنوی هر کدام در آثار خود به گوشههایی از زندگی این بانوی شاعرِ پارسیگو پرداختهاند.
گفته شده مهستی مدتی شهر و دیار خود، گنجه را ترک کرده و به خراسان رفته و در دربار سلطان سنجر به کار دبیری پرداخته است، پس از آن در اثر ناآرامیهای شمالشرق ایران به زادگاهش بازگشته و گویا در همانجا و در حمله عبیداللهخان به هرات، دیوان شعر او از بین رفته است؛ بر همین باور، دیوانی از اشعار مهستی گنجوی بهجا نمانده است، اما از حدود شصت، هفتاد سال پیش تا کنون چندینبار مجموعههایی از شعر او چاپ و منتشر شده است.
با این حال به نظر میرسد معتبرترین منبع رباعیهای مهستی گنجوی، کتاب ارزشمند «نزههالمجالس» اثر جمالالدین خلیل شروانی است که ۶۱ رباعی او را در کنار چهارهزار رباعی از حدود ۳۰۰ شاعر پارسیگوی سدههای پنجم تا هفتم ثبت و ضبط کرده است. در اندک اشعار بهجامانده زبان شیرین و روان، احساسات زنانه و عاشقانه و فرهنگ ناب ایرانی از مهستی شاعری ماندگار و صاحب ذوق و سبک به ما معرفی میکند و تعمق در زبان و شعر مهستی گزارشی قابل اعتماد و مستند از زبان مردم ارّآن و قفقاز جنوبی در زمان حیات او به ما میدهد و درمییابیم که زبان و شعر و ادبیات فارسی در آن دوران از چنان بلندی مرتبهای برخوردار بوده که زبان و فرهنگ حاکمان تازی مانند شروانشاهان یا امرای ترک سلجوقی در آنجا را تحت تاثیر قرار داده است.
در توصیف زبان شعری مهستی، او را شاعری آزاداندیش، متفکر، جسور، شجاع و مسلط بر ادبیات فارسی و عرب دانستهاند.
گرچه بیگمان مهستی در قالبهای دیگری هم شعر گفته است اما تراز رباعیهای او در زبان فارسی از او شاعری ماندگار ساخته است.
نکته مهم دیگر اینکه، ترجمه اشعار از هر کس و هر فرهنگی ناگزیر است، اما اگر کسانی ترجمه اشعار را اصل بدانند و بخواهند زبان کسی را تحریف کنند و یا جعل و وارونه بنمایانند، هم سرقت ادبی کردهاند که کاری غیرفرهنگی است و هم به فرهنگ و تمدن یک قوم و یک ملت خیانت کردهاند که نارواست و متاسفانه در اطراف ایران چندی است این رویه آغاز شده است که اگر فرهنگوران و پژوهشگران ایرانی و نخبگان ادبیات فارسی و دستگاههای متولی و مسئول فرهنگ کشور غفلت بورزند، پیامدهای ناگوار فرهنگی برای ایران و زبان فارسی در بر خواهد داشت.»
منبع: ایسنا
دیدگاه