۹ سال بدون یک نابغه
نه سال از خاموشی ابدی «گابریل گارسیا مارکز» گذشت، چهره سرشناسی که با رئالیسم جادویی خود داستانهایی برای بیان حقایق بیرحمانه آمریکای لاتین خلق کرد.
«گابریل گارسیا مارکز» نویسنده مطرح کلمبیایی ۹ سال پیش در یکی از روزهای نیمه ماه آوریل با زندگی وداع گفت. او ۱۲ سال پایانی عمرش را با بیماری سرطان مبارزه کرد.
«مارکز» مدتی پیش از درگذشتش به دلیل کسالت روانه بیمارستان شد. او در روزهای پایانی عمرش از ذاتالریه، عفونت و کم شدن آب بدن رنج میبرد و سرانجام در ۱۷ آوریل ۲۰۱۴ در بیمارستان مکزیکوسیتی جان سپرد. وضعیت بد سلامتی او طی سالهای آخر زندگیاش، جامعه ادبیات و روزنامهنگاری جهان را متأثر و مرگ او کتابدوستان بیشماری را در سرتاسر دنیا اندوهگین کرد.
«مارکز» که از مشهورترین نویسندگان آمریکای لاتین به حساب میآمد، ششم مارس ۱۹۲۷ در آرکاتاکای کلمبیا متولد شد. مدت کوتاهی پس از تولد، پدر و مادرش به بارانکیلا نقل مکان کردند و «گابو» کوچک را به پدربزرگ و مادربزرگش سپردند. عقاید سیاسی و ایدئولوژیک مارکز بیشتر تحت تاثیر پدربزرگش که یک کلنل بازنشسته بود، شکل گرفت. پدربزرگ او در جنگ هزارروزه شرکت کرده بود و داستانهایی را از سختیهای جنگ و شجاعت خود برای نوهاش تعریف میکرد. مارکز از این قصهها به عنوان بنمایه آثار ادبیاش الهام گرفت. او در مصاحبهای گفته که از بدو تولد و از زمانی که توانسته حرف بزند، این داستانها را به خاطر میسپرده و بازگو میکرده است. رفتارهای سختگیرانه مادربزرگ هم تأثیر زیادی بر رمان «صد سال تنهایی» مارکز گذاشت.
«گابریل گارسیا مارکز» معروف به گابو، زمانی که در دانشگاه ملی کلمبیا رشته حقوق میخواند، به طور جدی وارد کار روزنامهنگاری شد. این نویسنده اولین اثر داستانی خود را در سال ۱۹۴۷ در روزنامه «ال اسپکتادور» چاپ کرد، اما دبیر ادبی همین نشریه درباره داستان او نوشت: نسل جدید کلمبیاییها دیگر در حوزه ادبیات خوب حرف جدیدی برای گفتن ندارد.
از آن پس «گابریل گارسیا مارکز» هفت سال برای نگارش اولین رمان کوتاه خود تحت تأثیر نویسندگانی چون «ویلیام فاکنر» و «ویرجینیا وولف» وقت صرف کرد. «طوفان برگ» سرانجام در سال ۱۹۵۵ به چاپ رسید و سپس شاهکار او «صد سال تنهایی» در سال ۱۹۶۷ روانه بازار کتاب شد.
«صد سال تنهایی» در واقع سفری به گذشته و حال کلمبیاست. کارتاخنا، جایی که گابو به عنوان روزنامهنگار در «ال یونیورسال» قلم میزد، مکان مناسبی برای شروع داستان بود. «مارکز» آغازگر موج نو ادبی آمریکای لاتین نبود؛ در آن دوران نویسندگان مطرح دیگری همچون «کارلوس فوئنتس»، «خولیو کورتاسار» و «ماریو بارگاس یوسا» هم قدرتمندانه پا به عرصه ادبی گذاشته بودند، اما انتشار این کتاب که ترکیبی از داستانهای تخیلی، تاریخچه کارتاخنا پشت نقاب روستایی خیالی به نام «ماکوندو» و روایت هفت نسل از یک خانواده بود، اغلب به عنوان پیشگام جریان ادبی «بوم» در دنیای انگلیسیزبان محسوب میشود.
«مارکز» در طول عمرش به نوشتن ادامه داد و آثاری را چون «پاییز پدرسالار» (۱۹۷۵) و «عشق سالهای وبا» (۱۹۸۵) که از معروفترین رمانهایش هستند، خلق کرد. این نویسنده کلمبیایی شانس این را داشت که در زمان حیاتش به موفقیت مالی برسد و مورد تحسین منتقدان ادبی قرار گیرد؛ اتفاقی که برای خیلی از همتایان او رخ نمیدهد.
«مارکز» را پس از «میگوئل سروانتس» نویسنده قرن هفدهمی «دون کیشوت»، محبوبترین نویسنده اسپانیولیزبان میدانند. علاوه بر محبوبیت ادبی، مارکز برای خلق سبک ادبی «رئالیسم جادویی» هم اعتبار بسیاری برای خود خرید. رئالیسم جادویی دربردارنده المانهای فانتزی و جادویی در بستر زندگی روزمره است. با این حال اینها تنها افتخارات ادبی مارکز نیستند.
او در هشتم دسامبر ۱۹۸۲ مهمترین جایزه ادبی جهان، یعنی نوبل را به دست آورد. آکادمی سوئد نوبل ادبیات برای "رمانها و داستانهای کوتاهی که المانهای واقعی و فانتزی آنها در دنیایی از تخیلات با هم آمیختهاند و زندگی و بحرانهای یک قاره را منعکس میکنند" او را شایسته دریافت مهمترین جایزه دنیای ادبیات شناخت. او اولین کلمبیایی و چهارمین نویسنده اهل آمریکای لاتین بود که به این افتخار دست یافت.
مارکز در سخنرانی نوبل خود که «تنهایی آمریکای لاتین» نام داشت به مسائلی چون استعمار اروپاییها و تزلزل سیستم ارباب و رعیتی در آمریکای لاتین به ویژه کشورهایی که به شدت تحت تأثیر سیاستهای خارجی هستند، پرداخت.
داستان بیماری روانی این نویسنده هم از پرحاشیهترین بخشهای زندگی او بود. برادر او «خایمه» طی سخنرانی که برای دانشجویان کارتاخنای کلمبیا داشت، اعلام کرد «گابو» از بیماری اختلال مشاعر رنج میبرد و از سال ۱۹۹۹ به سرطان غدد لنفاوی مبتلا شده است. او گفت که اختلال مشاعر در خانواده آنها موروثی است.
«خایمه» در توضیح بیماری برادرش از واژه «Dementia» (در فرهنگ لغت: جنون، زوال عقل، از دست دادن مشاعر) استفاده کرد و گفت: گاهی برای او گریه میکنم؛ چون احساس میکنم دارم او را از دست میدهم. او همچنین گفت که خالق «صد سال تنهایی» دیگر قلم به دست نمیگیرد و پس از چاپ آخرین کتابش در سال ۲۰۰۴ دیگر اثری را به نگارش درنیاورده است.
پیشتر نیز «پلینی مندوزا آپولیوس» دوست نزدیک «مارکز» در مصاحبهای با یک روزنامه شیلیایی اعلام کرده بود پس از پنج سال موفق به مکالمه با «مارکز» شده؛ چرا که او قادر به تشخیص صدای دوستانش از پشت تلفن نیست.
پس از همه این جنجالها، خبر رسید «گابو» به علت ابتلا به عفونت ریه و مجاری ادراری در یکی از بیمارستانهای مکزیکوسیتی بستری شده است. او پس از ۹ روز سرانجام از بیمارستان مرخص شد اما پزشکان معتقد بودند به سبب سن بالا هنوز از لحاط بدنی ضعیف است.
اما هفدهم آوریل (برابر ۲۸ فروردین ۱۳۹۳) با تایید خبر درگذشت «گارسیا مارکز» از سوی «کریستوبل پرا» ویراستار او در انتشارات «رندم هاوس»، بر شایعهها و حواشی زندگی ۸۷ ساله گابو نقطه پایان گذاشته شد و جهان ادبیات یکی از نوابغش را از دست داد.
دیدگاه