هرم بزرگ مصر چه زمانی به عنوان یکی از «عجایب هفتگانه» شناخته شد؟
از عجایب هفتگانه جهان باستان، فقط هرم بزرگ جیزه تا به امروز باقی مانده است. اما هرم بزرگ چه زمانی و چگونه به یک شگفتی باستانی تبدیل شد؟
هر کسی که یک یا دو چیز درباره هرم بزرگ جیزه بداند، حتی بدون اینکه آن را از نزدیک دیده باشد، موافق است که این سازه یک شگفتی مهندسی و هنر بشری است. با کمی تخیل، حتی میتوانیم تلاش کنیم بفهمیم این سازه میتوانسته چه اثراتی روی مردم عهد باستان بگذارد، مردمی که هرگز ساختمانی بلندتر از دو طبقه ندیده بودند.
به گزارش فرادید، افزون بر این، این سازه میان اهرام کوتاهتر دیگر، وسط یک فلات ماسهسنگی قرار دارد که صدها مایل با ماسه و سنگ احاطه شده است. بنابراین جای تعجب نیست که هرم بزرگ جیزه توجه مسافرانی را به خود جلب میکرد که پس از بازگشت به شهرها و کشورهای خودشان، داستانهای شگفتانگیزی برای گفتن داشتند که ترکیبی از خیال و واقعیت بودند.
چگونه هرم بزرگ جیزه به یک شگفتی تبدیل شد؟
مردم دنیای باستان و به ویژه یونانیان، مشتاق بودند بدانند فراتر از مرزهای طبیعی کشورشان چه چیزی وجود دارد. یونانیان زیادی بودند که در دوران باستان عزم سفر و ماجراجویی میکردند و به دنبال شگفتترین چیزهایی بودند که میدیدند؛ از جانوران و امور شگفتانگیز طبیعی تا ساختههای شگفتانگیز دست بشر.
در نهایت آنها شروع به تهیه فهرستهای رتبهبندیشدهای کردند که شامل مهمترین «عجایب» جهان شناختهشده میشد. محبوبترین این فهرستها شامل هفت شگفتی میشد: غول رودس، آرامگاه هالیکارناسوس، معبد آرتمیس، مجسمه زئوس در المپیا، باغهای معلق در بابل و دو شگفتی در سرزمین مصر: فانوس اسکندریه و هرم بزرگ. آن زمان فهرستهای مختلفی ایجاد شد، اما این توافق وجود داشت که هرم بزرگ جیزه قطعا یکی از نفسگیرترین دستاوردهای تمدن بشری است.
دوره هلنیستی
اسکندر مقدونی مقابل مقبره آشیل، اثر جیووانی پائولو پانینی، ۱۷۱۹
دوره هلنیستی زمان تغییرات بزرگ سیاسی و نظامی نیز بود. اگرچه سلطنت اسکندر مقدونی تنها ۱۳ سال به طول انجامید (او در سن ۳۳ سالگی در بابل درگذشت)، ارتش شکستناپذیر او هر قطعه زمینی را که پیدا کرده بودند فتح کردند. طبیعی است فرمانروایی چنین امپراتوری بزرگی سخت باشد، به ویژه بدون راهنمایی خود اسکندر.
مسافران دورۀ هلنیستی
پرتره استرابون، حکاکی از کتابی از آندری توووِه، ۱۵۸۴
داستانهای بیابانهای بیپایان، جنگلهای غیرقابلنفوذ، مردمان و حیوانات عجیب و بناهای تاریخی شگفتانگیز که در شهرهای طلایی ساخته شده بودند. این داستانها علاقه بسیاری از یونانیان جویای هیجان را برانگیخت و آنها نیز سفرهای طولانی را آغاز کردند و روایتهای مختلفی از آنها نوشتند.
یکی از این مسافران فیلو اهل بیزانتیوم (۲۸۰ پ. م. – ۲۲۰ ق. م) بود که به دلیل کارش در زمینه مهندسی مکانیک که شامل اختراع نخستین آسیاب آبی در تاریخ و کمان پولادی خودکار میشد، به فیلو مکانیکوس نیز معروف بود. او به توسعه ماشینهای خودکار نیز علاقه داشت، ماشینهایی که بدون نیاز به اپراتور انسانی به تنهایی کار میکردند. او برای تحقیقات خود به جاهای دوردست سفر کرد و در نهایت در شهر اسکندریه مصر به شهرت رسید.
فیلو و دیگرانی مانند او، شیفتهی آنتیپاتر سیدون شدند، شاعری که در قرن دوم پیش از میلاد در فنیقیه به دنیا آمد و یکی از دلایل شهرت وی انتساب معرفی عجایب هفتگانهی جهان باستان به اوست. هنوز مشخص نیست آیا او تمام بناهایی را که در اشعارش توصیف کرده دیده است یا خیر، اما توصیفات زیبای او از آنچه او «عجایب» خواند بهطرز باورنکردنی تأثیرگذار بودند. مشهورترین توصیف موزون او به شرح زیر است:
«وقتی آثار انسان، اهرام، دیوارهای صور، غول رودس و باغهای معلق بابل را میبینم، پر از شگفتی میشوم. اما وقتی آثار طبیعت، خورشید، ماه و ستارگان را میبینم، پر از هیبت میشوم.»
مصرشناسی
هرم کایوس سِستیوس در رم، حکاکی شده توسط جیووانی باتیستا پیرانسی، ۱۷۵۶
واقعیت اینست که همانطور که هورنونگ نشان داده، بیشتر فرهنگهایی که به نوعی با مصر ارتباط داشتند، مجذوب زیبایی عجیب آن شدهاند و تصویر خودشان را از مصر تا حدی بر اساس تجربه و دانش واقعی، اما بیشتر بر اساس تخیل خلق کردهاند.
اهرام اسرارآمیز
آب نیل، اثر فردریک گودال، ۱۸۹۳
حالا، تصور کنید ایستادن یک مرد یا زن یونانی در قرن سوم پیش از میلاد کنار اهرامی که در صحرائی در فلات جیزه برافراشته شده بودند، چه معنایی داشت. آنها مجبور بودند از مقابل ظاهر بیرونی باابهت و در عین حال بیتکلف اهرام عبور کنند، بدون اینکه بدانند درون آنها چیست. آنها به لطف هرودوت و دیگر وقایعنگاران آن زمان میدانستند آنها مقبرههای بزرگ فراعنهای هستند که هزاران سال پیش از دنیا رفتهاند. اگرچه هرودوت ادعا کرد برخی به او گفتهاند اهرام توسط غولها ساخته شدهاند، اما نه او و نه خوانندگانش این داستان را باور نکردند.
اهرام و به ویژه هرم بزرگ خوفو گواه عظمت مردم مصر تلقی میشدند. آنها مردم گذشته را شگفتزده کرده و به این فکر فرو میبردند که از چه رمز و رازهایی محافظت میکنند.
هرم بزرگ جیزه و دوران کلاسیک باستان
منظره نیلوتیک، نقاشی دیواری دوران آگوستن، ۴۳ قبل از میلاد – ۱۸ پس از میلاد
یکی از هفت حکیم یونان، سولون آتنی، از آن شخصیتها بود، اگرچه اکنون میدانیم که احتمالاً به مصر سفر نکرده است. قابلقبولتر، سفر فرضی افلاطون به مصر است که احتمالاً در سال ۳۹۳ قبل از میلاد اتفاق افتاده است. گزارشهای هیجانانگیز از سرزمین نیل که در دیالوگهای او یافت شده قطعاً این موضوع را تأیید میکند. بازدیدکنندگان دیگری که پلوتارک به آنها اشاره کرده، تالس، اودوکسوس، فیثاغورث و لیکورگوس هستند. با این حال، ما هرگز نخواهیم دانست کدام یک از این افراد واقعاً به مصر رفته است. افزون بر این، هیچ نشانهای وجود ندارد که آنها خودشان اهرام را دیدهاند.
هرم بزرگ جیزه، اثر آدرین داوزاتس، ۱۸۳۰
طوفان شن نزدیک به هرم بزرگ جیزه در غروب خورشید، اثر دیوید رابرتز، ۱۸۴۹
یک نسل بعد، پلینی بزرگ ۳۷ جلد تاریخ طبیعی خود را منتشر کرد که در آن به هرم بزرگ نیز پرداخته است. او اشاره میکند که این تنها عجایب هفتگانه جهان است که هنوز پابرجاست، البته این گفته کاملاً درست نیست. فانوس اسکندریه در گذشته به شدت در اثر زلزله آسیب دید و آن زمان متروکه شد، اما گزارشهایی از بازدید مردم از خرابههای آن در اواخر ۱۴۰۰ میلادی وجود دارد.
او نیز فکر میکرد این هرم را بردهها ساختهاند، و تخمین زد که چند نفر و چقدر زمان برای ساخت آن صرف شده است: ۲۰۰۰۰ برده و ۲۰ سال. در نهایت، پلینی تا آنجا پیش رفته که توضیح داده داخل هرم بزرگ، شبکهای از اتاقها و گذرگاهها وجود دارد، اگرچه او خودش هرگز داخل آنها نبوده است.
در مجموع، این گزارشها و داستانها عامل زنده نگه داشتن خاطره آخرین عجایب جهان در دنیای غرب بودند و تأثیر آنها تا به امروز محسوس است.
دیدگاه