تصاویر| چه کسی برای نخستین بار چهره فردوسی را به تصویر کشید؟
برخی تابلوهای سیدمحمد حبیب محمدی، پدر نقاشی مدرن در ایران پس از سالها در رشت به نمایش گذاشته شد.
نقاشی ایرانی دورههای متنوع و متفاوتی دارد، اما با وجود فراز و فرودهای فراوان میتوان تاریخ نقاشی در کشور را به دوره کلاسیک و دوره آشنایی با شیوههای غربی تقسیم کرد. تا پیش از آشنایی نقاشان ایرانی با شیوههای مدرن، نگارگری یا همان مینیاتور ایرانی مهمترین و همهپسندترین شیوه نقاشی بوده که بازتابی از اساطیر و ادبیات این سامان بوده است. اما این شیوه به تدریج جای خود را به نقاشیهای رایج در اروپا و غرب داد.
این شیوه از دوره ناصری به بعد بین هنرمندان ایرانی مورد توجه قرار گرفت. محمد غفاری مشهوربه کمالالملک از نخستین کسانی بوده که برای تحصیل این هنر به اروپا رفت. این هنرمند در سال ۱۲۷۶ خورشیدی پس از ترور ناصرالدینشاه برای به اروپا رفت. او نزدیک به ۴ سال در موزههای فلورانس، رم و پاریس به رونگاری از آثار نقاشانی چون رامبرانت و تیسین پرداخت و در پاریس با فانتن لاتور آشنا شد و پس از فراگیری درسهای لازم به ایران بازگشت. پس از کمال الملک هم تعدادی از نقاشان ایرانی شیوههای غربی را جایگزین سبک نگارگری ایرانی کردند. طبیعتا مطالعه درباره سبکهای نقاشی اروپایی و غربی این فرصت را برای هنرمندان ایرانی به وجود آورد که خود را مانند همتایان اروپاییشان به روز کنند و از نظر زمانی از آنها عقب نمانند. اینگونه شد که پای سبک نقاشی مدرن به ایران باز شد.
نگاهی به زندگی بنیانگذار نقاشی مدرن در ایران
اما شروع رواج نقاشی مدرن در ایران با سفر سید محمد حبیب محمدی همراه خانواده به باکو و روسیه تزاری و تحصیل در دانشگاههای آن امپراطوری آغاز شد. حبیب محمدی از در سال ۱۲۸۳ در خانوادهای لنگرودی به دنیا آمد. جد او از خوشنویسان بنام خطه گیلان و پدرش هم از کارگزارن تجاری منطقه بود که بواسطه همین شغل به باکو و حاجیترخان آستاراخان مهاجرت کرد. حبیب محمدی به دلیل علاقه به هنر نقاشی در مراکز آموزشی آنجا به تحصیل این هنر پرداخت و در نهایت سر از دانشگاه مسکو در آورد. اما بعد از سقوط سقوط امپراطوری تزار و تغییر رژیم سیاسی آن کشور خانواده حبیب محمدی مانند بسیار از مهاجران از کشور تازه تاسیس شوروی اخراج و وارد بندر انزلی شدند. حبیب محمدی در این ایام که نقاشی زبر دست بود بعد از انزلی به زادگاه خانوادگیاش یعنی لنگرود بازگشت.
محمد محمدی بندری، رئیس انجمن مفاخر شرق گیلان و از پژوهشگران تاریخ این منطقه در گفت و گو با همشهری آنلاین اظهار کرد: حبیب محمدی وقتی به لنگرود آمد در کوچه زرگر که به باغ ملی این شهر منتهی میشود، آتلیه باز میکند. آن موقع من نوجوان بودم. هنوز به یاد دارم که این هنرمند هر روز در محل کارش حضور پیدا میکرد و مشغول کار میشد.
محمدی بندری ادامه داد: خانواده حبیب محمدی در شهر سرشناس بودند. به همین دلیل همه شهر از بازگشت این خانواده باخبر بودند. شغل این عضو خانواده هم در شهر کمی نادر و عجیب بود. با این وجود حبیب محمدی با کشیدن انواع نقاشی و نوشتن تابلو برای سردر مغازهها و دیگر اماکن امرار معاش میکرد که سالها تابلوهای ساخته شده او روی سردر بسیاری از اماکن با امضا حبیب محمدی به چشم میخورد. از طرفی بسیاری از افراد هم به او رجوع میکردند تا تصویری و تابلویی از او بخرند.
این پژوهشگر تاریخ گیلان بیان کرد: در پژوهشهای میدانیای که در منطقه داشتهام در خانههای بسیاری از طبقه متوسط و به ویژه رجال و خوانین دهها تابلو نقاشی دیدهام که همگی توسط این هنرمند خلق شده بودند و هنوز در برخی از این خانههای تابلوهای حبیب محمدی بردیوارها نصب شدهاند. اما مالکان آن تابلوها چندان به ارش هنری آن واقف نیستند و تابلوها به بدترین شیوه نگهداری میشوند. او خوشنویس هم بود و به سفارش خوانین روی دیوارهای خانههای آنها نقاشی هم میکرد.
لنگرودی یا لاهیجانی
برخی از مردم حبیب محمدی را لاهیجانی و برخی هم اورا لنگرودی میدانند که محمدی بندری در این باره هم توضیح داد: لنگرود قبل از اینکه به عنوان شهرستان معرفی شوند بخشی از حوزه لاهیجان به شمار میآمد به همین دلیل در شناسنامه ساکنان لنگرود، حوزه لاهیجان درج میشد. همین مساله باعث شده تا عدهای اورا لاهیجانی به شمار آورند، ولی او اصلا لنگرودی است و زمانی هم که به این شهر آمد در منزل خانوادگی خود ساکن شد. براساس پژوهشهایی که کردهام گفته می شد املاک مرحم امینی از ملاکان بزرگ منطقه پیشتر متعلق به خانواده حبیب محمدی بوده است.
این پژوهشگر افزود: درآمد حبیب محمدی در لنگرود کفاف خرج زندگیاش را نمیداد. او بعد از بازگشت به ایران ازدواج ناموفقی کرد بود. ترک اجباری کشور روسیه و در آمد پایین و عواملی از این دست باعث شده بود تا این نقاش روحیه مناسبی نداشته باشد و به تعبیری افسرده حال شود. همین وضعیت باعث شد او از لنگرود به رشت برود و در آنجا آتلیهای تاسیس کند و به نقاشی، مجسمهسازی و آموزش این هنر به هنرجویان بپردازد که حضور او در این سالها باعث شد نقاشان بنامی تحویل جامعه هنری گردد.
آثار مشهور حبیب محمدی
این پژوهشگر تاریخ گیلان گفت: یادم میآید یک روز در خانه عبدالباقیخان منجمی از حقوقدانان برجسته کشور تابلویی بر دیوار دیدم که امضای حبیب محمدی را داشت. تابلوی بسیار زیبایی که به دلیل مراقبت نادرست، بسیار آسیب دیده و دود گرفته بود. این تابلو پرتره حکیم ابوالقاسم فردوسی بود. اما باید توضیح بدهم که این پرتره اولین تصویری بوده که از خالق شاهنامه به تصویر کشیده شده بود. بعدها این تصویر مبنایی برای دیگر نقاشان و مجسمه سازان شد تا چهره فردوسی را نقاشی کنند یا ازآن مجسمه بسازند. اما بار دومی که به خانه مزکور رفتم نشانی از تابلو ندیدم.
محمدی بندری همچنین ادامه داد: حبیب محمدی مجسمهساز هم بود. من اطلاع چندانی از این دست آثار او را ندارم و فقط مجسمه شیر او را دیدهام که همین یک اثر از جمله آثار مبنایی در هنر مجسمه سازی کشور است که اکنون در بلوار انزلی نصب است. درواقع بعد از خلق این مجسمه، مجسمهسازان بعدی هر شیری را که ساختهاند بناچار از شیوه حبیب محمدی الگو گرفتهاند.
سرنوشت نامعلوم تابلوی چالدران
رئیس انجمن مفاخر شرق گیلان گفت: حبیب محمدی در رشت هم ماندگار نشد و به تهران رفت و سراز تلویزیون درآورد و نخستین دکورهای این رسانه تازه تاسیس را او میساخت. اما زندگی سخت و تنگنای مالی هر روز بر افسردگی این نقاش میافزود تا جایی که مجبور شد شاهکار نقاشیهای خود یعنی تابلوی جنگ چالدران را به قیمت ناچیز بفروشد، تابلویی که میتواند یکی از آثار بینظیر هنرهای تجسمی ایرانی به شمار آید، اما سرنوشت آن نامعلوم است و جز عکسی از آن تا کنون نشانی از اصل اثر پیدا نکردهام.
تربیت شاگردان نامی
هادی میرزا نژاد از فعالان فرهنگی گیلان که پیرامون زندگی و آثار سید محمد حبیب محمدی پژوهشهای پیگرانهای دارد در گفت و گو با همشهری آنلاین اظهار کرد: اطلاعات پیرامون زندگی و آثار حبیب محمدی بسیار محدود است. زندگی این هنرمند به چندین دوره متوالی تقسیم میشود که همین مساله کار را کمی دشوار کرده است. با این وجود تاکنون اطلاعات خوبی در این رابطه جمعآوری شده و کارها هنوز ادامه دارد.
این فعال فرهنگی گفت: بی شک حبیب محمدی از بنیانگذاران نقاشی مدرن در ایران است و او نخستین کسی است که فضاهای شهری، روستایی و طبیعت را وارد نقاشی در ایران کرده است، امری که پیش از سابقه نداشته است. وجود این عناصر باعث شده تا برخی لقب پدر نقاشی مدرن ایران را به او بدهند.
وی بابیان اینکه آیدین آغداشلو و بهمن محصص از سرآمدترین شاگردان حبیب محمدی بهشمار میآیند ادامه داد: آموزش شیوههای مدرن نقاشی در ایران هم از فعالیتهای هنری این نقاش بوده با این همه زندگی او پر افراز نشیبهای است که این نوسانات از زمان اخراج از کشور شوری شروع شد. این هنرمند قبل از اخراج در کشور نامبرده ازدواج کرده بود که مهاجرت اجباری باعث شد تا از همسر اولش جدا شود. او بعد از اینکه به ایران آمد مجددا ازدواج کرد. زمانی هم که به تهران رفت در محله گرگان ساکن شد. بهمن محصص از شاگردان ممتاز او نیز به دلیل آشنایی با صاحب تلویزیون ایران، حبیب محمدی را به او معرفی کرد و همین مساله سبب شد تا او در این رسانه به کار ساخت و طراحی دکور تلوزیون مشغول شود. حبیب محمدی طبق شواهد در سال ۱۳۳۶ به تهران رفت. در اغلب دوران زندگیاش در ایران با تنگنای مالی و افسردگی مواجه بود که در نهایت در سال ۱۳۵۰ بهعلت ابتلا به بیماری سرطان فوت کرد و در قطعه دوم بهشت زهرا دفن شد.
میرزانژاد درباره آثار این هنرمند گفت: آثار حبیب محمدی اغلب پراکنده هستند و تعدادی هم جمع آوری شدهاند. بهمن محصص در طول سالهای حیات حبیب محمدی و پس از مرگ او در جمع آوری تابلوها و طراحیها نقش اصلی را داشت. محصص در کل با هزینه شخصی و به واسطه افراد مختلف تابلوهای حبیب محمدی را خریداری میکرد تا ضمن حمایت مالی از حبیب محمدی بتواند آنها را حفظ کند.
وی افزود: قرار بود نقاشی های یاد شده به همراه آثار دیگر نقاشان نامی گیلانی در موزهای تحت عنوان موزه معاصر گیلان نگهداری شود. در سالهای قبل از انقلاب هم آثار برتر این هنرمند خردیاری ئ تحویل موزه هنرهای معاصر شد، اما زمان پژوهش پیرامون زندگی و آثار این هنرمند تاکنون متوجه شدهایم که آثار زیادی به صورت پراکنده به ویژه در گیلان از این هنرمند در منازل افراد نگهداری میشود که جمعآوری آنها مستلزم اعتبار درخوری است.
برگزاری نمایشگاه نقاشی و حواشی
میرزا نژاد درباره برگزاری نمایشگاه برخی آثار حبیب محمدی گفت: امسال نمایشگاه مشترکی از آثار حبیب محمدی و بهمن محصص در رشت برگزار شد که برخی حواشی را درپی داشت و همین مساله مورد انتقاد شدید فعالان هنری و فرهنگی استان قرار گرفت و رسانهای شد.
وی افزود: این نمایشگاه شامل آثاری بوده که پس از مرمت در معرض دید هنردوستان قرار گرفت که با استقبال خوبی هم همراه بوده است.
این فعال فرهنگی درباره تابلوی فردوسی و چالدران حبیب محمدی هم اظهار کرد: گفته می شود که حبیب محمدی نخستین کسی بوده که شمایل فردوسی را به تصویر کشیده و خالق تصویری شده که اکنون ما با آن فردوسی را می شناسیم. برخی شواهد وجود دارد که حبیب محمدی سالها قبلتر از دیگر هنرمندان به این کار مبادرت ورزیده و طرحهای مختلفی از این شاعر حماسهسرای بلند آوزاره کشیده است. طرحهای که المانهای آن در آثار دیگر هنرمندان دیده میشود.
وی ادامه داد: از تابلوی رنگ روغن فردوسی نشانی یافت نشده و درباره تابلوی چالدران هم همینقدر اطلاعات وجود دارد که پس از خریداری از کشور خارج شده است.
مرمت تابلوهای نقاشی
حبیب محمدی زمان اخراج از شوروی که باید سال ۱۳۱۷ بوده قصد داشته آثار خود را به ایران منتقل کند این کار با مخالفت دولت شوری مواجه و همگی آنها به عنوان میراث آن کشور ضبط شد. با این توصیف اکنون هر اثری که از این نقاش به جا مانده مربوط به سالهای بعد از اخراجش است. در این میان تعدادی تابلو که پیشتر خریداری شده و به موزه رشت اهدا شده بود در انباره این موزه نگهداری میشد که به شدت آسیب دیده بودند، حالا پس از چند دهه، نقاشیهای اهدا شده حبیب محمدی و بهمن محصص از پستوی موزه رشت بدرآمده به صورت اضطراری مرمت شدند. سمیه سلطانی بهعنوان کارشناس نقاشی، آرمان رزم به عنوان کارشناس ارشد مرمت و نسرین قوامی بهعنوان رییس موزه باستان شناسی و مردم شناسی رشت مسئولیت این کار را به عهده داشتند.
مجموعا ۲۰ اثر نقاشی این هنرمند نوگرای گیلانی پس انجام فعالیتهای مرمت تخصصی که توسط برترین مرمتگران کشور در محل موزه رشت و به مدت یک ماه به معرض دید عموم قرار گرفت.
نظر برخی بزرگان هنرهای تجسمی درباره حبیب محمدی
آیدین آغداشلو معتقد است، حبیب محمدی از نخستین نقاشان ایرانی است که طبیعت و زندگی شهری در آثارش جلوهای خاص یافتهاست و در کنار این همه، شخصیت انسانی این نقاش او را متمایز از هنرمندان دوران خود میسازد.
استاد حسین محجوبی دیگر نقاش مطرح و سرشناس کشور نیز گفته است همه نقاشان هم عصر ما تحت تاثیر هنر حبیب محمدی بودند چه آنهایی که مستقیم شاگرد او بودند و چه آنهایی که با کارهایش آشنا میشدند. در دوران نوجوانیام یک بار اتفاقی با پدرم به رشت رفته بودیم. آنجا از مقابل مغازه نقاشی حبیب محمدی رد شدیم. او در آنجا نقاشی میکشید و شاگرد داشت. من بعد از آن هر ازگاهی از خانه فرار می کردم . با اتوبوس به رشت میرفتم و از پشت شیشه، نقاشی کردن حبیب محمدی را نگاه میکردم.
دیدگاه