نهادهای بالادستی و معضل کوروش کبیر
نهادهای بالا دستی کشور اسیر کلیشه ها و جزمیات غیر منطقی ای هستند که امکان حل بسیاری از معضلات فرهنگی و اجتماعی را از آنان سلب کرده است.
مهدی نصیری نوشت:
از جمله این مسائل نحوه مواجهه با موضوع کوروش کبیر است که موجب نزاع و دو قطبی سازی در میان ایرانیان شده و برخی رسانه های انقلابی و دستگاههای تبلیغی و امنیتی به این نزاع دامن می زنند.
درباره کوروش دو دیدگاه متضاد وجود دارد، عده ای او را پادشاهی ظالم میانگارند و عده ای دیگر او را مظهر دادگری میدانند و برخی از محققان مانند ابوالکلام آزاد او را همان ذوالقرنین مورد ستایش قران، قلمداد کرده اند؛ دیدگاهی که مورد قبول علامه طباطبایی در تفسیر المیزان نیز قرار گرفته است.
ممکن است استدلال نهادهای بالادستی این باشد که چون کوروش شخصیت ظالمی داشته و عده ای به نام باستانگرایی از این شخصیت جانبداری میکنند، ما باید در برابر این انحراف بایستیم.
در پاسخ به این استدلال می گوییم:
1. اولا هیچ قطعیت تاریخی در باره ظالم بودن کوروش وجود ندارد و ما در این مساله مانند بسیاری از مسائل اختلافی دیگر با دو دسته ادله ای مواجهیم که هموزن و به اصطلاح متکافی هستند و نمی توان یک دیدگاه را بر دیدگاه دیگر قاطعانه ترجیح داد و یکی را به دور انداخت. بر این اساس پذیرش هر یک از این دو دیدگاه نه بر خلاف عقل است و نه بر خلاف شرع.
در چنین وضعیتی، عقلانی ترین مواجهه حکومت با این مساله اینست که دیدگاهی را ترجیح دهد و فراز کند که از تفرقه در میان جامعه جلوگیری میکند. این که ما بر دیدگاه ابوالکلام آزاد وعلامه طباطبایی تاکید کنیم و کوروش را مورد قبول همگان چه اسلام گراها و چه باستانگراها قرار دهیم، از یک بهانه و مایه نزاع در جامعه جلوگیری کرده ایم و یک پشتوانه محکم تاریخی علاوه بر اسلام برای ایران تدارک دیده ایم.
2. فرض را بر این میگذاریم دیدگاه ظالم بودن کوروش قطعا درست است و کسانی هم از این دیدگاه غلط در جامعه ایران دفاع میکنند. خب اولا بر اساس مبانی دینی و به استناد دهها آیه قرانی نمیتوانیم در برخورد با یک دیدگاه غلط از ابزار جبر و زور و یا اهانت و تحقیر استفاده کنیم و فرد یا گروهی را به دست کشیدن از دیدگاهی و پذیرش دیدگاهی دیگر وادار کنیم.
بر کسانی که به حقانیت دیدگاه خود اطمینان دارند و لو آن که در موضع قدرت و حاکمیت باشند، وظیفه ای جز بلاغ و ابلاغ منطقی و محترمانه از راه گفتگو و جدال احسن، برای ترویج یک ایده و اندیشه و مذهب در میان نیست و حتی حق سلب آزادی بیان و آزادی پس از بیان را به حکم قانون اساسی از دیدگاه مخالف ندارند و تنها امری که در این میان ایجاد محدودیت میکند آمیختن آزادی بیان با مسائلی چون اهانت، افترا، دروغ بافی عامدانه و عناوین مجرمانه ای از این دست است.
3. بر اساس مبانی قرانی و اصول عقلانیِ حکمرانی کارآمد و ماندگار، بدترین نوع حکمرانی آنست که جامعه را شقه شقه کند و تقرق و دسته بندی اجتماعی ایجاد کند، کاری که فرعون با بنی اسراییل می کرد (و جعل اهلها شیعا) تا حکومتی آسان و مبتنی بر ابزار سرکوب و استبداد داشته باشد اما همین امر در نهایت موجب فروپاشی حکومت فرعون به دست موسی شد.
تفرق و چند دستگی اجتماعی آنقدر منکر و زشت است که وقتی هارون پیامبر ع با ارتداد جمعی و گوساله پرستی بنی اسراییل در ایام چهل روزه غیبت و میقات موسی ع مواجه می شود، از هر گونه برخورد و درگیری با آنان خودداری می ورزد و وقتی در بازگشت موسی با عتاب و سرزنش او مواجه می شود که چرا سکوت کردی، در پاسخ می گوید اگر برخورد می کردم اولا ممکن بود موجب قتل من شود و ثانیا منجر به دودستگی و دوقطبی در بنی اسراییل می شد و تو خود مرا بابت این منکر سرزنش میکردی. در اینجا موسی استدلال برادرش هارون را در مورد کوتاه آمدن در برابر شرک می پذیرد.
4. با کمال تاسف در چهل سال اخیر دستگاههای تبلیغی و رسانه ای و امنیتی نظام در ساختن انواع دوقطبی ها در جامعه ایران دستی دراز داشته اند و از این بابت که این دوقطبی سازیها به دلیل ماهیت سرکوبگرانه آن، امکان یک حکمرانی آسان و بدون نیاز به اندیشه و خرد ورزی و طرح و برنامه ریزی را ـ که امری دشوار است ـ فراهم می کند، مایه قبول نهادهای بالا دستی قرار گرفته و همچنان تداوم یافته اما مساله این است که حکومت آسان قابل دوام نیست و مایه تضعیف و افول را در بطن خود دارد.
دیدگاه