گفت‌وگو با فریبا کوثری، بازیگر نمایش «هفت خان اسفندیار»:

به آثار تاریخی ‌تعهد دارم

نمایش «هفت‌ خان اسفندیار» کار حسین پارسایی در تالار وحدت، چهارمین تجربه صحنه‌ای فریبا کوثری است. او که از اواخر دهه ۶۰ وارد حرفه بازیگری شد تاکنون حضور در بیش از ۲۰ فیلم‌سینمایی و ۲۰ مجموعه‌تلویزیونی را در کارنامه دارد و برای نخستین بار، در دهه ۸۰ حضور در صحنه تئاتر را با نمایش «مجلس‌ زن‌کشی» یا «پرده‌عاشقی» به کارگردانی داوود میرباقری تجربه کرد.

به آثار تاریخی ‌تعهد دارم

 

او که سابقه همکاری زیادی با میرباقری داشته در یک نمایش دیگر هم برای میرباقری بازی کرد که تنها یک‌شب به مناسبت دهه‌فجر و در شب اول محرم اجرا شد. کار سوم او در تئاتر، نمایش «آهسته با گل‌سرخ» کار هادی مرزبان بود که در تالار سنگلج پیش از همه‌گیری کرونا اجرا شد. کوثری در چهارمین حضور صحنه‌ای در نمایش هفت خان اسفندیار ظاهر شده که به نظرش یکی از بهترین‌ و پروداکشن‌ترین کارهای صحنه‌ای اوست.

 پیش از ورود به تمرین‌های این کار، چه شناختی از فردوسی داشتید؟
ما همیشه فردوسی را با شاهنامه‌اش می‌شناسیم. یعنی اسم فردوسی با شاهنامه می‌آید. مگر می‌شود شما در مملکتی زندگی کنی که این‌قدر غنی از ادبیات باشد و اینها را نشناسی؟ منتها شاید نمایش، فیلم یا کارهای دیگر ما را بیشتر با این اساطیر شاهنامه آشنا کنند. ما نام رستم و سهراب و اسفندیار را زیاد شنیده‌ایم اما خیلی کم با نام کتایون و شخصیت‌های شاهنامه برخورد کرده‌ایم، ازجمله خودم که با تک‌تک اساطیر شاهنامه آشنایی نداشته‌ام. شخصیت کتایون برایم شخصیت خاصی است. او مادر اسفندیار است و در تمام صحنه‌ها سعی می‌کند آرامشی به آنها بدهد و بازهم از آقای پارسایی متشکرم که به من اعتماد کرد و این نقش را به من سپرد. از همه گروه هم تشکر می‌کنم که یک اثر خوب و ایرانی را روی صحنه آورد و خود من هم ترجیحم متن‌های ایرانی است، برای این‌که ما متن‌های خیلی زیبایی داریم که به صحنه بیاید.
 
شما نقش کتایون را در این نمایش ایفا می‌کنید، چقدر به نظرتان برای القای این نقش کارآمد بودید؟
در همه این شب‌هایی که اجرا رفته‌ایم دوستان از من پرسیده‌اند چه چالشی داشته‌ام؟ فکر نمی‌کنم هیچ بازیگری بخواهد تئاتر یا فیلم کار کند و چالش نداشته باشد. چالش شما بیشتر با خودتان است که به آن نقش و شخصیت برسید. بعضی از شخصیت‌ها مابه‌ازا دارند و در جاهای دیگر می‌توانید آنها را ببینید اما نقش‌های اساطیری خیلی کم ما‌به‌ازا دارند. انگار کمتر می‌توانی اینها را ببینی‌. فکر می‌کنم اگر به اینجا رسیده‌ایم، تلاش‌های آقای پارسایی بود که با مدیریت خوب خود ما را برای رسیدن به نقش هدایت کرد. به قول ایشان ما آدم‌های دیرپزی هستیم و تا بخواهیم با نقش عجین شویم زمان می‌برد. امیدوارم که توانسته باشم در رابطه با کتایون حق مطلب را ادا و نقش‌اش را به‌خوبی بازی کنم. 
 
نمایش، موزیکال است و وجه موسیقایی در آن قوی است. این ویژگی چقدر کار را برای‌تان سخت کرد؟
یکی از مشکلاتی که ما داشتیم تمرین آوازهایی بود که باید انجام می‌دادیم و این خود یکی از جذابیت‌های کار هم هست. به نظرم شاید ما اگر فقط دیالوگ می‌گفتیم و حرف می‌زدیم این‌قدر برای تماشاچیان جذابیت نداشت. ما در کنار اینها موسیقی، نور و صحنه داریم که دوستان تلاش کرده‌اند همه اینها به نحو احسن، چه سمعی و چه بصری، برای تماشاچیان جذابیت داشته باشد.
 
پیش از این تجربه کار موزیکال داشته‌اید؟

نه متاسفانه و این اولین تجربه نمایش موزیکال من است. برای همین تا یک هفته مانده به اجرا، من همچنان آن تنش و اضطراب اجرا را داشتم. هرچند من یک همخوان دارم و دوستانی مرا هدایت می‌کنند، باز هم این خواندن و تمرین کردن خیلی مشکل بود. من از آقای مهرداد بابایی خیلی متشکرم که مرا راهنمایی کردند و همچنین از آقای علی براتی، طراح حرکت نمایشی که ما را طوری هدایت کردند که همراه با خواندن، فرم بدن و دست‌ها به درستی اجرا شوند تشکر می‌کنم. صحنه مثل تلویزیون نیست که با میمیک صورت بخواهید بازی کنید؛ باید با فرم بدن‌ و دست‌های‌تان بازی کنید و درشت نمایی داشته‌باشید و تمام سعی خود را به کار بگیرید تا به نحو احسن بازی‌تان ارائه شود. 
 
در این چالش ارتباط‌تان با دیگر بازیگران چگونه بوده؟

من با برخی بازیگران قبلا کار کرده‌ام، مثل آقای زندگانی که در معصومیت از دست رفته با هم کار کرده بودیم و با آقای دلاوری هم همکاری داشتم. ما سال‌هاست در این حرفه اگر با هم کار نکرده باشیم، همدیگر را می‌شناسیم و همین باعث می‌شود ارتباط‌مان خوب باشد. 
 
چقدر در این شرایط سخت به هم کمک کرده‌اید که بازی‌ها بهتر شود؟

قطعا بازیگری یک بده و بستان است مثل پینگ پونگ، ما سعی کردیم همدیگر را تحت پوشش قرار دهیم چون به هرحال تئاتر زنده است و احتمال دارد هزار اتفاق رخ بدهد. برای من هم دو سه بار اتفاق‌های خیلی خاصی افتاد و ما با نگاه به هم فهماندیم ادامه‌اش را برویم، چون تماشاچی متوجه نمی‌شود و دارد کار را می‌بیند. این لحظه تند رفته یا ما آن را فراموش کرده‌ایم، خوشبختانه تا حالا مشکلی نداشته‌ایم، چون من اصولا معتقدم که باید به همدیگر کمک کنیم.
 
نمایش، دو لحن معنوی و سلحشوری یا حماسی دارد. چگونه گروه از پس تمایز این دو لحن برآمده است؟

بخش حماسی و پهلوانی‌اش که به عهده آقایان است و فکر می‌کنم من در بخش معنوی فعالیت دارم. به هر دلیل آن چیزی که به عهده ما گذاشته شده، باید به نحو احسن انجامش دهیم. خودم کارهای تاریخی را دوست دارم و به نظرم از جمله بازیگرانی باشم که کارهای تاریخی‌ام خیلی بیشتر است؛ زیرا معتقدم نسبت به کارهای تاریخی تعهدی داریم که باید از عهده آن برآییم. من تمام تلاشم را کرده‌ام که یک ملکه و کتایونی را بازی کنم که باورپذیر باشد و روی صحنه دیده شود. من به همه همکارانم گفته‌ام اگر نکته‌ای هست که به من کمک می‌کند روی صحنه بهتر بازی کنم، به من بگویید. شاید چیزی را شما می‌بینید که من ندیده‌باشم. 
 
گریم‌های نمایش هفت‌خان اسفندیار سنگین است و علاوه بر نور گسترده، صحنه نیز رفت و آمد بسیار دارد. اینها نشان می‌دهد شرایط دشوار و پیچیده‌ای پشت صحنه برقرار است. چگونه با همه اینها هماهنگ می‌شوید؟

این نشان‌دهنده یک مدیریت خوب است که همه اینها را با هم هماهنگ می‌کند. واقعا آقای پارسایی، مدیری مقتدر است و همه اینها برمی‌گردد به این‌که در ارنج کردن، حتی روی ثانیه‌ها هم دقت داشتند. اگر سه ثانیه در حرکتی اضافه بود، آن را کم می‌کرد. ما هر چه به شروع نزدیک‌تر می‌شدیم، اضطراب ایشان بیشتر می‌شد و خیلی وقت‌ها ممکن بود عصبانی باشد اما ما نارحت نمی‌شدیم از دست‌شان؛ چون می‌دانستیم کار بزرگی می‌کنند و فشار زیادی روی‌شان است.هر کدام از ما فقط  نقش خودمان را داشتیم اما او عهده‌دار یک تولید بسیار بزرگ بود و برای‌مان همه چیز روتین‌شده که چه زمانی باید برویم و بیاییم. این نورها کجاها می‌رود و می‌آید. بعد از این همه تمرین  همه چیز برای‌مان عادی شده و همه اینها برمی‌گردد به مدیریت اجزا و توجه داشتن به ریزه‌کاری‌ها خود آقای پارسایی.
 
در هدایت بازیگران چطور؟

خیلی. همیشه سعی می‌کنم آن چیزی را ببینم که در ذهن کارگردان است تا از خودم نقش بسازم. اول می‌بینم که کارگردان چه می‌خواهد و آن آدم را در ذهن خودش چگونه ساخته و بعد چیزی را که به آن فکر می‌کنم، می‌آورم که بتوانیم به یک تعامل با هم برسیم. من کتایون را یک زن مقتدر و آرام دیده بودم و خیلی این وجه از جنب و جوشش را شاهد نبودم ولی آقای پارسایی خیلی تلاش کرد برای این نقش و در تمام جلساتی که با هم داشتیم، حتی پیش از پایان آخرین اجرا از ایشان بپر‌سم نکته‌ای هست که باید رعایت کنم؟ چیزی نیست که باید اضافه یا کم شود و ایشان می‌گوید نه چیزی نیست! مضافا این‌که وقتی روی صحنه می‌روید، هیچ‌کس نمی‌تواند به شما کمک کند. خودتان هستید و صحنه و هر آنچه آموخته‌اید و هر آنچه به شما گفته شده به وقت تمرین‌ها، باید در آنجا اجرا شود. روی صحنه آقای پارسایی نیست که بخواهد به شما چیزی را بگوید. صحنه متعلق به شمای بازیگر می‌شود و این خودتان هستید که آنچه طی این مدت دریافت کرده‌اید روی صحنه در معرض نمایش قرار می‌دهید. نه‌فقط آقای پارسایی بلکه تمام عزیزانی که پشت صحنه کمک می‌کنند از نور و صدا گرفته تا بچه‌های گریم، لباس و صحنه؛ شما نماینده همه اینها هستید و وقتی بدرخشی همه اینها می‌درخشند و اگر خراب کنید، انگار کار همه دوستان را خراب کرده‌اید.
 
موسیقی چقدر در ایجاد تمرکز و فضای کلی کار تاثیرگذار است؟

موسیقی را خیلی دوست دارم و اگر به‌عنوان تماشاچی به دیدن این نمایش می‌آمدم، موسیقی یکی از نقاط قوت کار بود. موسیقی خیلی می‌تواند به فرم، بدن و بیان شما کمک کند. من موسیقی کار و بخش آوایی و آوازی‌اش را دوست دارم. آقای پارسایی در کارهای قبلی‌شان هم به نحو احسن موسیقی را انجام داده‌اند و می‌دانند باید چه کار کنند.

اجراهای قبلی آثار پارسایی را دیده بودید؟ 
نه متاسفانه. نه الیورتوئیست و نه بینوایان را دیده‌ام اما چرا باید دروغ بگویم دوست داشتم با آقای پارسایی کار کنم. هر بازیگری دوست دارد با کارگردان‌های خوب و بزرگ کار کند. برای همین از ایشان متشکرم که در کنار دوستان، توانستم ایفاگر یک نقش کوچک باشم.
 
ارتباط با مخاطبان  در این شب‌های اجرا چگونه بوده است؟

هر شب مخاطبان بسیاری تالار وحدت را پر می‌کنند، این یعنی اجرای ما مخاطب را راضی نگه می‌دارد.
 
خودتان هم از این اتفاق راضی هستید؟

صددرصد راضی‌ام.
 
این رضایت به‌ دلیل این است که یک اجماع خوب داشته‌اید؟

برای همین است که ما یک پشت صحنه خوب داریم. اگر پشت صحنه پر از تنش ‌بود، شما هر شب از کار لذت نمی‌بردید. بچه‌های بسیار خوبی داریم که هم جوان و هم حرفه‌ای‌اند و چون پشت صحنه خوب است ما همگی از کار لذت می‌بریم. بنابراین افزون بر پشت صحنه، صحنه خوبی هم داریم؛ یک متن خیلی خوب  به نام شاهنامه.

منبع: روزنامه جام جم
کد مطلب: ۳۶۸۳۲۶
لینک کوتاه کپی شد

پیوندها

دیدگاه

تازه ها

یادداشت