سریالهایی که صداوسیما را گوشه رینگ بردند!
میخواهیم نام سریالهای تلویزیونی را که در همین دو سه سال روی آنتن آمدهاند، مرور کنیم… زحمت نکشید. نمیشود. واقعا نمیشود. جز یکی، دو نام پرتکرار مانند «پایتخت» و «نون.خ» و «بچه مهندس» که سابقه چندین سری و سالهای متمادی پخش و نمایش آنها را در اذهان ماندگار کرده، نام جدیدی به ذهن نمیآید!
این روزها «جیران» پرتکرارترین نام در فضای مجازی و رسانهای ایران است، با انبوه خبرهایی که درباره توقیف یا توقف انتشارش در بیشتر رسانههای هنری و سینمایی منتشر شده است. همزمان؛ «خاتون» حجم قابل توجهی از جنجالها و حواشی و البته تحسینهای رسانهای را به خود اختصاص داده. «جزیره» نیز همینطور و البته «نیسان آبی» که به رغم اجماعی که در کیفیت نهچندان بالایش وجود دارد، ولی به هر حال انتشار هر قسمتش حداقل در روز انتشار باعث شیوع شگفتانگیز اصطلاحات و تکیهکلامهایی میشود که انگار مستقیم از این سریال به دایره واژگانی مردم راه باز کرده. آنسوتر «میدان سرخ»، «حرفهای» و «خسوف» را داریم که با اینکه هر سه عملا شکست خوردهاند، ولی با این حال، انتشار هر قسمتشان فضایی خبری پیرامون سریالسازی در خارج از تلویزیون ایجاد میکند.
چند ماه پیش این فضا در اختیار «زخمکاری» بود و پیشتر هم در اختیار «قورباغه»، «خوب بد جلف؛ رادیو اکتیو»، «دراکولا»، «ملکه گدایان»، «میخواهم زنده بمانم»، «سیاوش»، «گیسو»، «مردم معمولی» و پیش از آنهم «دل»، «ممنوعه»، «عاشقانه»، «نهنگ آبی»، «مانکن»، «ساخت ایران»، «رقص روی شیشه»، «هیولا» و… اگر عقبتر برویم «شهرزاد» و «قهوه تلخ» و «قلب یخی» که راه به نخستین روزهای سریالسازی در شبکه نمایش خانگی باز میکنند.
همزمان؛ «جوکر» دل از بسیاری برده که تنها و تنها خواهان ساعاتی فراغت و خندیدن هستند. همان کاری که «شبهای مافیا» هم به نوعی آن را انجام داده بود. «همرفیق» هم همین کار را میکرد و البته «پیشگو» و «شب آهنگی» هم. مانند بیشمار تاکشوهای دیگری که این روزها همزمان با هم در حال تولید و انتشار است، تا جایی که ظاهرا قرار شده هر کسی که بتوان سلبریتی نامید، یک تاکشوی مختص خود داشته باشد. و البته انبوه سریالها و فیلمهای روز خارجی که نقشی قابل توجه در شکلدادن به سلیقه مخاطبان در یکی، دو سال اخیر داشتهاند. حالا در این میان کاری با انبوه برنامهها و مصاحبههای ورزشی و فوتبالی و چیزهایی از این دست نداریم که حتی اگر شده دقایقی، یقه مخاطبان فضای مجازی را گرفته و پای تماشا مینشانند.
اینها تنها نام شماری از سریالها و برنامههایی است که نهایتا در یکی، دو سال اخیر در پلتفرمهای عرضه آنلاین محصولات تصویری عرضه شدهاند. فهرست پروپیمانی که بزرگیاش زمانی مشخص میشود که میخواهیم نام سریالهای تلویزیونی را که در همین بازه زمانی روی آنتن آمدهاند، مرور کنیم… زحمت نکشید. نمیشود. واقعا نمیشود. جز یکی، دو نام پرتکرار مانند «پایتخت» و «نون.خ» و «بچه مهندس» که سابقه چندین سری و سالهای متمادی پخش و نمایش آنها را در اذهان ماندگار کرده، نام جدیدی به ذهن نمیآید!
جایگزین تلویزیون خصوصی
حوالی ۱۰ سال پیش، زندهیاد علی معلم -که البته آن زمان زنده بود و زندهیاد نبود- اولین کارشناسی بود که گفت در ایران سریالهای نمایش خانگی به نوعی جای شبکههای خصوصی تلویزیون را گرفتهاند.
این منتقد محترم و معتبر با اشاره به اینکه «سریالسازی برای شبکه نمایش خانگی به دلیل محرومیت کشور از شبکههای تلویزیونی خصوصی است»؛ گفت که «مردم شبکه نمایش خانگی را جایگزینی برای شبکههای تلویزیونی خصوصی میدانند و البته یک راهحل برای عبور از تلویزیونی که تنها برای یک سلیقه خاص برنامه تولید میکند.»
به عقیده علی معلم «صداوسیما متاسفانه سلیقه محدودی در سریالسازی دارد که نمیتواند سلیقه مخاطب را تامین کند. در این میان سریالهای شبکه نمایش خانگی که نگاه و ممیزی دیگری دارند، فرصتی است برای تامین این سلیقههای متفاوت که این امر عجیب را در هیچ جای دنیا نمیتوان دید.»
حالا بعد از گذشت حدود ۱۰ سال کارکرد ویژه پلتفرمهای عرضه آنلاین محصولات تصویری در فضای رسانهای ایران بهتر و بیشتر احساس میشود. شبکهای که شاید محصولات متنوعش از نظر کیفی تفاوت چندانی با تولیدات تلویزیون نداشته باشد، ولی تنها و تنها به دلیل قواعد اندکی بازتر ممیزی و دوری نسبی از انحصارطلبی گروههای فیلم و سریال شبکههای تلویزیونی، در این سالها توانسته سلیقههای شمار بیشتری از مخاطبان را اقناع کرده و نهتنها به رقیبی جدی برای تلویزیون تبدیل شده، بلکه موجودیتی قدرتمند در کنار تلویزیون نیز از خود نشان داده است. تا جایی که تلویزیون را ناچار کرده برای مقابله با نفوذ روزافزون محصولات این شبکه تلاش کند صدور مجوز و انجام ممیزی بر محصولات این شبکه را در اختیار بگیرد.
اینها همه یعنی پلتفرمهای عرضه آنلاین محصولات تصویری دارند به یک رسانه درستوحسابی تبدیل میشوند. رسانهای سرگرمکننده، چیزی در مایههای یک نیمچه تلویزیونی خصوصی که به شکل عجیبی -که تقریبا در دنیا بیسابقه است- نهتنها خودش برنامهها و سریالهای مختلفی تولید و توزیع میکند، بلکه در اوج مسائل و مشکلات اقتصادی کشور، مردم را هم درگیر این فرآیند و آنها را مجاب کرده برای تماشای برنامهها پول پرداخت کنند. و حالا اینکه چنین رسانهای تبدیل به رقیبی قدرتمند برای تلویزیون رایگان کشور شده؛ شاید بیش و پیش از اینکه نشاندهنده قدرت و قوت تولیدات این شبکه باشد، به نحوی طعنهآمیز میتواند ضعف و فترت تلویزیون دولتی را عریان و عیان کند.
فرود تا اوج
شبکه نمایش خانگی البته از ابتدا چنین جایگاهی نداشت و یک زمانی عرصه سوتوکوری بود، مالامال از فیلمهای درجه چند سانسورشده و البته چند فیلم ایرانی که خریدشان اجباری بود. عرصهای چنان نحیف که سریالسازی برای این شبکه منطقی به نظر نمیرسید و بیش از احتمال موفقیت ریسک شکست داشت. اتفاقی که آن اوایل بارها هم رخ داد و سریالهایی مانند «قلب یخی»، «ویلای من»، «ابله»، «کوچه مروارید» و… زمین خوردند. حتی با ستارگان محبوب و نامهای بزرگی چون هدیه تهرانی و حمید فرخنژاد و مهران مدیری که پا به این وادی گذاشته بودند.
«شهرزاد» -بعد از «قهوه تلخ»- اما این روند را تغییر داد و نقطه پایانی گذاشت بر داستانی سرتاپا شکست. سریالی که نهتنها ناامیدیهای مخاطبان عادتکرده به سریالهای پرحاشیه پردردسر اغلب نیمهتمام را تمام کرد که خودش هم به سری سوم رسید و سرمشقی شد برای سریالسازان دیگر.
موفقیت «شهرزاد» فضای سریالسازی را تغییر داد و کاری کرد شبکه نمایش خانگی حداقل در زمینه سریالسازی گوی سبقت را از صداوسیما برباید که اتفاق کوچکی نیست.
دیدگاه