اقدام اعصاب خُرد کن صداوسیما بعد از حمله اسرائیل
بزرگ نمایی همان کاری است که شبکههای ماهوارهای فارسی زبان دل بسته به تبعات اجتماعی و سیاسی حمله اسراییل انجام میدهند و کوچک انگاری خندههای مجری و کارشناس صدا و سیماست.
مهرداد خدیر در عصر ایران نوشت: "حرکت شرورانهای دو شب پیش اینجا انجام دادند. خب، یک غلطی کرد، خودشان هم البته بزرگ نمایی میکنند. بزرگ نمایی آنها غلط است اما توجه داشته باشید کوچکانگاری آن هم غلط است. اینکه ما بگوییم: نه؛ چیزی نبود، اهمیتی نداشت این هم غلط است."
خوشبختانه در اطلاعیه دیشب مرکز اطلاع رسانی ستاد کل نیروهای مسلح نه بزرگنمایی دیده میشود نه کوچکانگاری و توضیح دادهاند: «هواپیماهای اسراییل با استفاده از آسمان عراق – به واسطه حضور ارتش امریکا- در 100 کیلومتری مرزهای ایران و از راه دور، تعدادی موشک دور بردِ هواپایه با سر جنگی بسیار سبک - یک پنجم کلاهک موشکهای بالستیک ایرانی - به سمت برخی از رادارهای مرزی در استانهای ایلام، خوزستان و اطراف استان تهران پرتاب کردند.»
بزرگنمایی همان کاری است که رسانههای اسراییلی و شبکههای ماهوارهای فارسی زبان دلبسته به تبعات اجتماعی و سیاسی حمله اسراییل انجام میدهند و کوچک انگاری توام با استهزا شیوهای که صدا و سیما در این دو روز در پیش گرفته و شکل مبتذل آن طبق معمول سخنان محمد جواد اردشیر لاریجانی است که هر گاه تحلیل و پیشبینی ارایه میدهد به یاد تحلیل او در روزنامه اطلاعات شب حمله بوش پدر به عراق میافتم که یک دو سه تا 10 کرده بود تا ثابت کند چرا امکان حمله آمریکا منتفی است و فردا وقتی روزنامه منتشر شد آمریکا حمله کرده بود.
تعبیر "ترقه بازی" را میتوان در چارچوب همان کوچکانگاری نفی شده در سخن رهبری ارزیابی کرد اما چرا با حمله بیسابقه 5 آبان 1403 نه با بزرگنمایی و نه کوچکانگاری باید مواجه شد؟
در باب بزرگ نمایی این موارد را میتوان برشمرد:
۱. وقتی نتانیاهو بزرگ نمایی میکند و مدعی میشود به اهداف تعیین شده ضربه زدیم طبیعی است هر گونه بزرگ نمایی خواسته یا ناخواسته اهداف اسراییل را تأمین میکند.
۳. زندگی عادی مردم در هیچ یک از شهرهای مورد حمله مختل نشده در حالی که بعد از حمله بزرگ قاعدتا باید این اتفاق رخ دهد.
۴. بزرگ نمایی موجب هراس افکنی و اصطلاحا خالی کردن توی دل مردم میشود و از این حیث هم نکوهیده است.
۵. بزرگ جلوه دادن حمله بر قیمت دلار و طلا و زندگی مردم اثر منفی بر جای میگذارد و سود بادآورده ای نصیب دلالان میکند و بر قدرت خرید و معیشت ما مردمان عادی یا طبقه سابقا متوسط اثر سوء دارد.
۷. هر قدر حمله بزرگتر جلوه داده شود مطالبه پاسخ سریعتر و عجولانه تر هم فزونی می گیرد و چه بسا همین شتاب و هیجان اگرچه احساسات آنی را فرونشانَد اما با مصالح آتی در تضاد باشد.
در مقابل اما چرا کوچگ انگاری درست نیست؟
اول این که چگونه میتوان بیسابقه بودن حمله و قبول مسؤولیت آن را ساده و کوچگ انگاشت و در حد تمسخرهای مجریان بیمزه تلویزیون فروکاست؟
دوم: در حمله بامداد 5 آبان چهار تن از نیروهای ارتش به شهادت رسیدهاند. شوخی است مگر مرگ 4 انسان و آن هم در حین انجام وظیفه؟ کدام وظیفه؟ حفظ امنیت آسمان ایران.
سوم: در همین تارنما در خوانش گلستان سعدی و در حکایت چهارم باب اول خواندم:
دانی که چه گفت زال با رستمِ گرد؟
دشمن نتوان حقیر و بیچاره شمرد
......
دیدیم بسی، که آبِ سرچشمهٔ خرد
چون بیشتر آمد شتر و بار ببرد
چهارم: اگر نوبت بعدی در کار باشد چه در پی پاسخ ایران و پینگ پونگی شدن ماجرا و چه بعد از انتخابات آمریکا که مثلا با روی کار آمدن ترامپ یا حتی کاملا هریس با چراغ سبز احتمالی گستاخ تر شود آن وقت چه؟ باز هم بگوییم ترقه بازی بود؟
پنجم: هم به تحلیل نادرست جواد آقای لاریجانی در جریان حمله بوش پدر اشاره شد و هم نوروز 1382 را به یاد داریم که بعد از حمله بوش پسر به عراق هر شب شبه کارشناسانی را می آوردند تا بگویند عراق به باتلاق آمریکا تبدیل می شود و در عمل اتفاق دیگری افتاد. بنا بر این چندان نمی توان به تحلیل های کوچک انگاران دل بست.
ششم: کوچک انگاری موجب غفلت و سرگرم شدن به امور روزمره می شود و آسیب پذیر میسازد.
هفتم: برخی به تعبیر و تمثیل امام خمینی در 31 شهریور 1359 اشاره و استناد می کنند که ایشان هم بعد از حمله عراق گفتند دیوانه ای آمده سنگی انداخته و رفته. درست است ولی همان موقع هم رییس جمهور وجانشین فرمانده کل قوا (بنی صدر) و قبل از او آیتالله خامنهای به عنوان نماینده امام در شورای عالی دفاع پیام دادند و از تدابیر مقابله با جنگ گفتند و کوچکانگاری نکردند. امام هم در واقع روحیه داد کما این که رهبری هم با تعبیر "یک غلطی کردند" و "حرکت شرورانه" به جای توصیف با کلمات دیگر و ارجاع دادن به مصلحت شناسیها روحیه دادهاند.
با این همه امیدواریم این روند به گونهای پیش برود که اتفاق تازهای رخ ندهد تا بحث بزرگنمایی و کوچکانگاری اساساً موضوعیت نداشته باشد.
دیدگاه