خالد در رمانهای احمد محمود
بازخوانی انتقادی رمانهای احمد محمود سبب خواهد شد که رابطهای تازه میان ادبیات و تاریخ در فضای نقد ادبی ایران امروز ایجاد شود. از بحثهای سیاسی و شعارهایی مثل «صنعت نفت باید ملی شود» و همچنین زندانی شدن افراد به جرم فعالیتهای پنهانی بر ضد انگلیسیها و عضویت در حزب توده بهسادگی میتوان دریافت که رمان دوره زمانی ۱۳۲۸ تا ۱۳۳۲ را در بر میگیرد. حضور سرکوبگر انگلیسیها در خوزستان و اوضاع ناگوار اقتصادی خانوادهها دو درونمایه اصلی رمان «همسایهها» به شمار میآید.
رمانهای احمد محمود (۱۳۱۰ –. ۱۳۸۱) میتوان همچون روایتهایی از چند برهه مهم تاریخ معاصر ایران بازخواند و بر پایه این بازخوانی تاریخ تحولات اجتماعی و سیاسی و نیز مفاهیمی همچون شهر و خانواده را بررسی کرد. باید به برخی عناصر تکرارشونده و پیوسته سهگانه احمد محمود اشاره کنم که اختصاصاً در شخصیت خالد و رویدادهای مربوط به او نمود یافته است: «همسایهها» (۱۳۵۳)، «داستان یک شهر» (۱۳۶۰)، «زمین سوخته» (۱۳۶۱).
اگر قهوهخانه امانآقا در اهوازِ «همسایهها» محل پویای بحثهای سیاسی بود، دو قهوهخانه بندرلنگه ترسخورده و بیسیاست هستند. پس خالدِ «داستان یک شهر» که برخلاف خالدِ «همسایهها» هیچگونه شور جوانانه و شورش انقلابی ندارد، به الکل و تریاک روی میآورد. تنها رخداد مهم زندگیاش در بندرلنگه آشنایی با زن بیقید جوانی است به نام «شریفه» که بهتازگی به بندر آمده است و همگان به او چشم طمع دوختهاند. شریفه برخلاف «قدمخیر»، دیگر زن بیقید بندر، زیبا و باریک است و به هرکسی اعتنا نمیکند.
ناگهان جسد شریفه پیدا میشود و قاچاقچیان، علی –. تنها دوست خالد –. را میکشند. غرق شدن ناگهانی شریفه در دریا به گره ذهنی خالد و گره درونی رمان تبدیل میگردد و خالد بیش از پیش به الکل و تریاک پناه میبرد. سرانجام در وسایل علی، عکسی را از کودکی او در کنار پدر و خواهرش –. شریفه –. پیدا میکنند. اکنون معمای رمان این است که آیا شریفه که در پانزدهسالگی –. سنّ خالد در «همسایهها» –. از خانه فرار کرده، به دست علی به قتل رسیده یا به سبب ناکامی در عشقش به خالد خودکشی کرده است؟ آیا علی بهعمد خود را به دام قاچاقچیان انداخته یا ماجرا بهنحو دیگری رخ داده بوده است؟
اگر خالد شورشیِ «همسایهها» و نیز شخصیتهای دیگر رمان در سالهای ملی شدن صنعت نفت نتوانسند راهی را برای عدالت و کمک به تهیدستان پیدا کنند، کمکی که به نظر خالد کمک تهیدستان به یکدیگر است، و اگر خالدِ سرخورده «داستان یک شهر» به رغم آنکه شاید میتواند به شریفه کمک کند، گامی برای نجات او برنمیدارد، راوی و دیگر شخصیتهای رمان «زمین سوخته» با مسایلی درگیر شدهاند که دیگر به تلاش برای استقرار عدالت در جامعه ایران منحصر نمیشود. در رمان «زمین سوخته» مساله اصلی حفظ تمامیت ارضی ایران است، مسالهای که در رمان «همسایهها» نیز وجود داشت، اما به شکل حضور استعماری و استثماری بیگانگان در خاک ایران و نه به شکل تجاوز و حمله به محدوده مرزهای کشور.
روایت رمان، دوره زمانیِ سهماهه اول جنگ ایرن و عراق را در بر میگیرد. خالد که از حیات / حیاطِ خانه تا زندان و از زندان تا تبعید را تجربه کرده بود، بر اثر اصابت ترکشهای گلوله دشمن «شهید» میشود. اهوازِ روزهای پایانیِ شهریور ۱۳۵۹ به استقبال سال جدید تحصیلی میرود و ناگهان شایعهای شهر را محاصره میکند: خبر حمله عراقیها و ورود آنان به شهر موجی از نگرانی و بیم را در مردم برمیانگیزد.
راوی به خانه ننهدریا پناه میبرد، زنی میانسال که سلحشور و جنگاور در شهر مانده است و مقاومت میکند. راوی هر روز در قهوهخانه با مردمِ مانده در شهر حرف میزند و دیدگاههای آنان را درباره چند و، چون جنگ روایت میکند. سرانجام، راوی که نه در حیات / حیاط خانه یا زندان، که در انفعالی تام در پناهگاه به سر میبرد، میان رفتن و ماندن میماند و در روزی که باقی ساکنان شهر در انفجار مهیبی شهید میشوند و شهر ویران میگردد، انگشت سبابه محمدمکانیک، شخصیتی مشترک در «همسایهها» و «زمین سوخته»، را میبیند که «مثل یک درد، مثل یک تهمت، مثل یک تیر سهشعبه» به سوی قلب او نشانه رفته است.
با شهادت خالد، پرونده یک عمر مبارزه پنهان و پیدای سیاسی برای عدالت بسته میشود و پرسش از «جنگیدن / نه –. جنگیدن» در پایان رمان همچنان مفتوح میماند؛ و طبیعی است که پاسخ رمان، در آن شرایط دشوار و در برابر تجاوز به مرزهای ایران، ماندن و جنگیدن تا پای جان است. چنین پرسشی، یکی دیگر از مضمونهای رمانهای احمد محمود را از نو پیش میکشد: اگر در «همسایهها» و «داستان یک شهر» خیانت همحزبیها و بحث تعهد سیاسی مطرح بود، مساله «زمین سوخته» خیانت به «مام وطن» در قالب انفعال است و شاید به همین دلیل است که در رمان، دلاوریهای زنان و مادران در روزهای آغازین جنگ نسبت به رفتارهای مردان با تاکید بیشتری تصویر شده است.
بازخوانی انتقادی رمانهای احمد محمود سبب خواهد شد که رابطهای تازه میان ادبیات و تاریخ در فضای نقد ادبی ایران امروز ایجاد شود.
دیدگاه