داستان کوتاه در شهرکی غریب قسمت چهارم
خوب است آدم مکرر برود و بیاید. خوب است آدم در محلهای غریب باشد. در ایستگاه راهآهن، از قطار پیاده میشوی با بار و بنهات. باربرها سر بار و بنهی تو دعوا راه میاندازند. همانطور که در شهر خودت دیدهای که باربرها سر بار و بنهی غریبهها کشمش میکنند.
داستان کوتاه : در شهرکی غریب
نویسنده : شروود آندرسن
ترجمه : مرضیه ستوده
با صدای : بهروز رضوی
دیدگاه