استاد فلسفه از فعالیتهایش در زمینه ترجمه آثار فلسفی میگوید
پرکردن چالههای ترجمۀ آثار فلسفی کلاسیک/ پیش به سوی متن اصلی
استاد فلسفه دانشگاه شهید بهشتی که به ترجمه و شرح آثار کلاسیک فلسفه یونان و قرون وسطی مبادرت ورزیده، درباره هدفش و اهمیت رجوع به متن اصلی در فلسفه سخن میگوید.
فلسفۀ یونانی به سبب ارتباط با تفکر و فلسفۀ ایرانی و اسلامی، مهمترین دوره از ادوار مختلف فلسفۀ غرب برای ما ایرانیان است، اگرچه در طول دهه های گذشته متأسفانه توجه اندکی به آن شده است. بسیاری از مهمترین مفاهیم فلسفۀ اسلامی تقریری از مضامین و اصطلاحات فلسفۀ یونانی است که فیلسوفان مسلمان در موافقت یا مخالفت با اسلاف یونانی خود آنها را وضع کردهاند. از این رو بدون تتبع کافی در فلسفۀ یونانی، شناخت ماهیت فلسفۀ اسلامی و سهم فیلسوفان مسلمان در تکامل تفکر فلسفی ممکن نیست.
همچنین، فلسفۀ یونانی خاستگاه تفکر غرب است و به طریق اولی درک فلسفۀ جدید غرب نیز مستلزم آشنایی با مبادی کهن آن در یونان باستان است. با این حال، دانشپژوهان ما هیچ عنایتی به این فلسفه ندارند و نگاهی گذرا به عناوین بازار نشر و پایاننامههای دانشگاهی مؤید این غفلت و بیاعتنایی است. نیازی به ذکر این نکته نیست که محبوبترین متفکران غربی در ایران (مانند کرکگور و هایدگر و گادامر و...) سخت متأثر از فلسفۀ قدیم بودند و برای درک مسائل و اندیشههای آنان نخست باید آثار و آرای فلاسفۀ قدیم را شناخت. کرکگور رسالۀ دکتری خود را به سقراط اختصاص داده است، هایدگر هستی و زمان را با نقل عبارتی از سوفسطایی افلاطون آغاز میکند و ویتگنشتاین از نبوغ اگوستینوس در توصیف ماهیت زبان متحیر است.
وضع ترجمههای فارسی از متون یونان و قرون وسطا اسفناکتر است. قطعاً اقبال فلسفههای جدید و کثرت منابع در این حوزه بر آگاهی عمومی مترجمان و خوانندگان افزوده و از اشتباهات آنان کاسته است. مضافا بر اینکه عمدۀ آثار جدید فلسفۀ غرب مستقیماً از زبان اصلی انگلیسی و بعضاً آلمانی و فرانسه ترجمه میشود و این نیز در کیفیت آنها مؤثر است. اما متون یونانی و لاتین به واسطۀ دیگر زبانها و غالباً به قلم مترجمانی ترجمه شده است که تخصصی در آن حوزه نداشتهاند و صرفاً جهت تفنن قلمفرسایی کردهاند.
ترجمۀ متون فلسفۀ یونان و قرون وسطا نیز از همین قبیل و حتی بغرنجتر است. پیش از این در طی چند دهه بزرگانی چون محمدعلی فروغی و پیشگامانی چون علیمراد داوودی و محمدحسن لطفی بعضی آثار یونانی را از فرانسه و آلمانی به فارسی برگرداندند و استادانی چون شرفالدین خراسانی و میرشمسالدین ادیب سلطانی در ترجمۀ متن یونانی سعی خود را به کار بستند و طبع خود را آزمودند. آنان نخستین گامها را با احتیاط و استوار برداشتند. نسل بعدی بایستی گامی بلندتر برمیداشت، اما با کمال تعجب و تأسف ترجمههای جدید به مراتب ضعیفتر است و نشانهای از تغییر رویه دیده نمیشود. عجیب آنکه اخیراً بعضی آثار کهن از یونانی جدید به فارسی ترجمه و منتشر شده است و ناشر و خوانندگان ناآگاه نیز از آن استقبال کردهاند. یونانی جدید هیچ ارتباطی به یونانی قدیم ندارد و این به آن میماند که کسی اوستا و متون کهن پارسی را از فارسی جدید به زبانی دیگر برگرداند.
اتفاق مهمی که توسط استاد فلسفۀ دانشگاه بهشتی رقم خورده است
در برهوت ترجمۀ آثار کلاسیک فلسفی، اندک چشمههای جوشانی وجود دارند که مشتاقان علم و آگاهی را به زندگی امیدوار نگه میدارند. یکی از چشمه های جوشان مربوط به فعالیتی است که استاد فلسفۀ دانشگاه شهید بهشتی و عضو هیئت تحریریۀ مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی مدتی است آغاز کرده است. امیرحسین ساکت که چند سالی است به تدریس زبان های یونانی و لاتین و ترجمۀ متون نوشته شده به این زبان ها اشتغال دارد، اخیراً در محافل مختلف دانشجویی به قرائت و شرح متون کهن یونانی و لاتین پرداخته و فیلم جلسات را برای استفادۀ علاقه مندان در فضای مجازی منتشر می کند. از جملۀ این آثار می توان به انجیل یوحنا و اخلاق نیکوماخوس و کتاب العلل اشاره کرد که با حضور علاقه مندان و دانشجویانی از رشته ها و مقاطع مختلف تحصیلی برگزار شده است. علاوه بر قرائت و شرح متن اصلی غالباً بخشی از این جلسات به نقد و مقابلۀ ترجمههای فارسی با اصل یونانی و لاتین آنها اختصاص دارد که بخشی از آنها در پایگاه دایره المعارف بزرگ اسلامی و بخشی دیگر در پایگاه انجمن زبانهای باستانی (آژیار) موجود است.
وی دربارۀ انگیزۀ خود از برگزاری این جلسات می گوید: در طی چند سالی که به تحقیق و تدریس در فلسفۀ یونان و قرون وسطا اشتغال داشته ام، به تجربه دریافته ام که بزرگترین ضعف نظام آموزشی ما در حوزۀ علوم انسانی غفلت از روش تحقیق و ناآشنایی دانشجویان با این امر است. رجوع به متن اصلی و تسلط بر زبان هر موضوع از اولین اصول تحقیق و شرط ضروری تخصص و ورود به آن موضوع است.
ساکت ادامه میدهد: مشکل بزرگ ما این نیست که یونانی و لاتین نمیدانیم، بلکه مشکل بزرگ این است که اصلاً متوجه این نقیصه نیستیم و لزومی به رفع آن نمی بینیم. چندی پیش یکی از دانشجویان که مدتی است به فراگیری زبان یونانی اشتغال دارد و کمابیش قادر به استفاده از متون اصلی است، نقل می کرد که استاد راهنما، وی را از مراجعه به متن یونانی بازداشته و استفاده از ترجمۀ انگلیسی را کافی دانسته است، زیرا به عقیدۀ او «حتی اگر قادر به استفاده از متن یونانی باشی، مترجم انگلیسی بیش از تو یونانی میداند». وقتی استاد چنین می اندیشد از دانشجو چه انتظاری می توان داشت؟ حتی بسیاری از دانشجویان ساعی و مستعد که در فراگیری زبانهای یونانی و لاتین بسیار موفق بوده اند، صرفاً بر حسب علاقه و کنجکاوی علمی این زبانها را می آموزند و تصور دقیقی از لزوم و فواید آن ندارند.
استاد دانشگاه شهید بهشتی در انتهای گفتگو به استقبال روزافزون و بیسابقۀ دانشجویان از فراگیری زبانهای باستانی اشاره میکند و امیدوار است که نسل جدید به سرعت از این مرحله بگذرد و به زودی شاهد ظهور نسلی از محققان جوان و ممتاز باشیم.
دیدگاه